اغلب مردم با اتفاقی بنام تورم در زندگی روزمره و طبیعی خود آشنا هستند. ولی در برخی شرایط مالی و بازارها اتفاقی کاملا متفاوت با آن میفتد که از آن به عنوان «تورم منفی» (Deflation) نام میبرند.در ادامه این مطلب قصد داریم به تورم منفی و اثرات آن بر اقتصاد و مثال هایی از ان و راه های پیشگیری از آن بپردازیم.
تورم منفی چیست؟
تورم منفی در واقع پایین آمدن قیمت اقلام مورد نیاز مردم و در مقابل رشد ارزش پول ملی در مقابل اقلام مورد نیاز یک جامعه است. هنگامی که تورم به کمتر از صفر سقوط کند در طول زمان قیمت اجناس کمتر میشود و اشخاص با پول خود میتوانند بیشتر از قبل اجناس بخرند. شاید در نگاه اول این یک پدیده خوب و مورد پسند بنظر برسد ولی تورم منفی در طول زمان و آینده میتواند بسیار خطرناک باشد.
تورم منفی نیز مانند تورم ها با درصدهای بالا میتواند بسیار برای هر جامعه ای مضر باشد. در قدم اول تورم منفی باعث پایین آمدن حقوق ها و کم شدن کارآفرینی و تولید در جامعه میشود بنابراین بیکاری در جامعه افزایش میابد، درآمد شرکت ها کم شده و تولید مشاغل جدید با مشکل مواجه میشود. در زمانی که تورم یک جامعه منفی شود، افراد جامعه پول های خودرا خرج نمیکنند و همچنین علاقه مردم به سرمایه گذاری نیز کاهش میابد.
با این نمیشود تورم منفی را با کاهش تورم مقایسه کرد و از یک نوع دانست. در کاهش تورم، میزان تورم در بالای صفر قرار دارد و مثبت است ولی در تورم منفی، میزان تورم به کمتر از صفر رسیده و به اصطلاح منفی میباشد.
چه چیزی باعث تورم منفی میشود؟
عوامل بسیار زیادی قادرند در شکل گیری تورم منفی نقش داشته باشند ولی همه این عوامل از تغییر در عرضه تقاضا سر منشا میگیرند. در خاطرتان باشد قیمت هر کالا یا جنسی با عرضه و تقاضای آن جنس رابطه مستقیم دارد. یعنی در صورت بدون تغییر بودن عرضه یک کالا، با کاهش یا افزایش تقاضای آن، قیمت آن نیز تغییراتی مستقیم با این موضوع پیدا میکند. و این تغییران و نوسانات در اثر عرضه و تقاضا میتواند تاثیر مهمی در ارزش کالاهای یک کشور داشته باشد.
عامل بسیاری در تورم منفی میتوان دخیل دانست، این موارد از مهم ترین و برجسته ترین عوامل رخ دادن این پدیده میباشند:
تغییرات ناگهانی در ساختار بازارهای سرمایه
هنگامی که چند شرکت متفاوت یک محصوص بسیار شبیه به هم را عرضه میکنند برای پیشی گرفتن از یکدیگر مجاب خواهند شد که قیمت های خودرا پایین بیاورند. بیشتر وقت ها، شکل گردش سرمایه یک اقتصادمتفاوت شده و وام کردن برای شرکت ها به سهولت انجام میشود. بنابراین شرکت هایی که وام گرفته اند با سرمایه بدست آمده قادرند کاره خودرا گسترش داده و یا کیفیت خودرا بالا ببرند.
با کم شدن میزان بهره، تفاوت سیاست های بانکی و یا علاقه مندی سرمایه گذاران به ریسک، شرکت ها قادرند سرمایه خودرا زیاد کنند. بعد از گسترش فعالیت خود و اطمینان به سود این شرکت ها قادرند برای رقابت با دیگران قیمت اجناس خودرا پایین بیاورند که این خود یکی از عوامل بوجود آمدن تورم منفی مباشد و به ظهور آن کمک میکند.
افزایش نرخ تولید بدون وجود تقاضا
ظهور فناوری های جدید و گسترش فناوری های سابق بادهی را بالا برده و سرانجام باعث تنزل در قیمت ها شده. برخی از فناوری های نو ظهور تنها روی بعضی از تولیدات تاثیر خودرا خواهند گذاشت ولی برخی دیگر به کلی روی اقتصاد تاثیر بسیار بالایی دارند.
برای مثال، پس از سقوط جماهیر شوروی در سال 1991، اغلب کشورهای جدا شده و مستقل مشکلات زیادی در روبروی خود داشتند. خیل عظیمی از شهروندان اینگونه کشورها مجاب به کارکردن با دستمزد بسیار کم شدند. در آن زمان شرکت های آمریکایی فعالیت بسیار زیادی در این کشورها داشتند و با کاهش دستمزد کارگران توانستند کیفیت خودرا بالا ببرند. این موضوع بدون هیچ قصدی توانست عرضه اجناس را بالا ببرد و هزینه هارا کمتر کند و در نهایت سرانجام در انتهای قرن بسیتم تورم منفی در امریکا شکل گرفت.
کاهش در عرضه پول
به هر اندازه که تحویل پول کمتر شود، پول ارزش بالتری به خود پیدا میکند، قیمت ها پایین میایند و. مردم قادرند ب سرمایه خود کالاهای بیشتری تهیه کنند. ولی تحویل پول چگونه کم میشود ؟ جواب این سوال در بانک های مرکزی نهفته است.
برای مثال، فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) در سال نخست فعالیت خود، بخش عظیمی از پول ایالات متحده را در دست خود داشت که یکی از دلایل تورم منفی در سال 1913 نیز همین موضوع بود. در اغلب اقتصاد ها همیشه مخارج از اعتبارات بدست میاید. با این حال، هنگامی که بانک ها و موسسات از وام دادن خودداری کنند، میزان خرج افراد کاهش پیدا خواهد کرد و این موضوع عرضه کنندگان اجناس را موجاب به کاهش قیمت ها در بازار با هدف فروش بیشتر خواهد کرد.
اقدامات ریاضت اقتصادی
یکی دیگر از عوامل ظهور تورم منفی میتواند ریاضت اقتصادی باشد به علت کم شدن مخارج دولت و یا افراد باشد. هنگامی که یک دولت با کنار گذاشتن برنامه های رفاهی و کمکی قصد در کم کردن مخارج خود داشته باشد، درصورتی که این کاهش مخارج بسیار زیاد باشد قادر است سرانجام باعث ایجاد تورم منفی شود، برای مثال، اسپانیا در شروع دهه 2010 متحمل ریاضت اقتصادی شد و سرانجام میزان تورم در این کشور منفی 1.37 را نشان میداد.
اثرات تورم منفی
به برهه های زمانی ایجاد تورم منفی “زمستان اقتصادی” میگویند. در برخی از اقتصادهای پس از زمستان اقتصادی، هنوز هم اثرات منفی آن بر پیکره اقتصاد خدشه وارد میکند. برای نمونه هنگ کنگ در سال 2002 درگیر زمستان اقتصادی شد و تا ده سال این موضوع برای آنان ادامه داشت و نمیتواسنتند این لکه مشکل ساز را از پیکره اقتصاد خود پاک کنند..
از آسیب هایی که تورم منفی قادر است بر اقتصاد یک کشور وارد کند عبارت است از :
کاهش درآمد کسبوکارها
در هنگامی تورم به زیر صفر میرسد، شرکت ها موجاب به کاهش قیمت های خود هستند تا قادر باشند در بازار همچنان محبوب بمانند. و این کم کردن نرخ ها موجب پایین آمدن سطح درامد دریافتی آنان میشود. بنابراین این کاهش سود در شرکت ها مشکلاتی همراه خود ایجاد خواهد کرد که یکی از مهم ترین آن کم کردن تعداد نیروهای کار میباشد.
کاهش دستمزدها و تعدیل نیرو
هنگامی که شرکت ها با تورم منفی روبرو شوند ناخوداگاه مجبور به کم کردن دستمزدها یا کم کردن نیروی کاره خود میباشند که این به خودیه خود موجب افزایش نرخ بیکاری در اقتصاد یک کشور خواهد شد.
تغییرات شدید در مخارج مصرفکنندگان
ارتباط میان تورم و مخارج مصرف کنندگان بسیار سخت است. هنگامی که اقتصاد یک جامعه به تورم منفی برمیخورد، قیمت ها کم میشود.در آغاز این پدیده میزان پرداخت افراد بسیار بالا است ولی بعد از رکود در شرکت ها، بالارفتن نرخ بیکاری و بی میلی افراد به توسعه کسب و کارها بیشتر افراد کمتر سرمایه خودرا مصرف میکنند تا ادامه رکود اقتصاد سرمایه خودرا حفظ کنند.
کاهش میل به سرمایهگذاری
برعکس برهه های تورم که نگهداری پول نقد زیاد مناسب نیست در دوره مننفی آن، نقدینگی مناسب ترین سرمایه گذاری است. در این برهه افراد تمایل بیشتری به نگهداری نقدینگی خود دارند تا سرمایه گذاری در سهام هخای دیگر و همین دلیل کافی است که موجب سقوط بازارهای سهام در اقتصاد شود.
کاهش اعتبارات
وقتی این بحران چنگ بر پیکره یک اقتصاد میزند. تقاضای وام از بانک ها کم شود. همچنین به علت کاهش ارزش مسکن ها دیگر وثیقه مناسبی برای دریافت وام موجود نیست در نتیجه بانک مجبور به کم کردن نرخ بهره خود میشوند تا افراد برای درایفت وام از آنان تشویق شوند.
راهحلهای تورم منفی
اگرچه میتوان زیان های تورم منفی را کم کرد ولی ریشه کن کردن این بحران نیاز به یک برنامه منظم دارد که این آسان نیست. قبل از وقوع رکورد بزرگ طی دهه 1930، همه بر این باور بودن که این بحران دوره مناسب خودرا دارد و خودش تمام میشود. با این وجود همه کارشناسان و تحلیل گران معتقدند که برای رویارویی با این قبیل مشکلات باید بصورت هدفمند وارد شوند.
بانک های مرکزی هر کشور در طول تورم ها نقش بسیار مهمی دارند. برای نمونه یکی از روش هایی که بانک های مرکزی برای مبارزه با تورم منفی دارند منفی، “تهسیل کمی” میباشد. با اینکه ورود میزان بالای پول به اقتصاد باعث تورم زیاد میشود ولی وراد کزدن مقدار مناسب و معهینی میتواند مقدار تورم را به اندازه مناسبی بالا ببرد.
یکی از بنیادی ترین محدودیت های بانک های مرکزی در زمان بحران ها این است که تنها قادرند میزان بهره را تا حد صفر پایین بیاورند. ولی در صورت اوردن میزان بهره به زیر صفر بحران های خطرناک تری میتواند آن هارا تهدید کند.
مثالهای تاریخی از تورم منفی
با اینکه تورم منفی اتفاقی است که کمتر پیش میاید ولی در تاریخ چندین بار رخ داده است و موجب مشکلاتی شده است که به مرور بعضی از بزرگترین آن ها میپردازیم::
گسترش انقلاب صنعتی
در انتهای قرن نوزدهم، پیشرفت فناوری و افزایش تولید کالاهای صنعتی باعث افزایش اجناس و کالاها به شکل بیشتر از حدی شد. همین اتفاق کافی بود تا ارزش اجنساس هرروز کمتر شود. با اینکه انقلاب صنعتی دستاورد های بزرگی برای دنیا داشت ولی از طرف دیگر در دوره ای باعث ظهور تورم منفی نیز گشت.
رکود بزرگ
سخت ترین و درناک ترین برهه زمانی در تاریخ امریکا مربوط به رکورد بزرگ است. در این برهه زمانی بیکاری به بالترین میزان خود دست یافت و بازارهای معاملات نابود شدند. همچنین به علت اینکه در آن زمان پشتوانه دلار امریکا طلا بود دولت قادر نبود برای جبران کسری بودجه پول عرضه کند و مردم نیز از خرید و استفاده از پول خود خودداری میکردند، تورم منفی ایجاد شده در برهه رکورد بزرگ به قدری عظیم بود که قیمت اجناس و کالاها به صورت ساعتی کاهش پیدا میکرد.
سالهای بعد از جنگهای جهانی اول و دوم
بعد از جنگ جهانی اول و دوم و بیشتر جنگ جهانی دوم اقتصاد ها و کشور های زیادی در مشت بحران قرار گرفتد.با پایان بمباران ها و جنگ قیمت دارایی ها سقوط کرد و سربازانی که از جنگ برگشته بودند حتالا برای امرار معاش به کار نیاز داشتند و از کشوری برای آن جان خودرا واسطه کرده بودند انتظار های زیادی داشتند در همین حال دستمزدها بسیار پایین آمد. همچنین کم شدن بودجه دولت و اینچنین وقایع دست در دست یکدیگر دادند تا تورم منفی شکل بگیرد.همجنین به علت پشتوانه طلا برای اغلب کشورها، آن ها قادر به چاپ پول نبودند.
بحران بدهی اروپا
مشکل بدهی ها در اروپا که در آغاز سال 2012 خیلی جدی شد، اقتصاد را در بعد جهانی درگیر مشکلاتی کرد. برای جلوگیری از این اتفاق، برخی کشورهای اروپایی گزینه ریاضت اقتصادی برا انتخاب کردند و یارانه هارا برای دانشجویان و خانواده ها قطع کردند. از سویی دیگر فعالیت های بانک ها باعث کم شدن ذخایر پولی کشورها شد. بحران در سال 2012 به اتمام رسید ولی هنوز هم ذرات موچک آن به کشورهایی مانند یونان و اسپانیا لطمه وارد میکند.