نوشته ای که میخوانید، به قلم نیک کارتر (Nic Carter)، یکی از موسسین پلتفرم کوین متریکز و کارشناس داراییهای دیجیتال است که در وبسایت مدیوم (Medium) مانند یک مقاله نوشته منتشر شده است. کارتر با بررسی گستردگی انقلاب بیت کوین و بازگو خصوصیات متنوعی اشخاصی که با بیت کوین سروکار دارند، بیان میکند که چرا بیت کوین انتهای کار سیستمهای مالی سنتی را در آینده نزدیک میسازد.
بیتکوینرها: انقلابیونِ بدون آشوب
آزادی خواهان همگی تفکری غلط داشتند. آنها با شرکت در مشست های دموکراتیک در تلاش بودند نفوذ دولت را کمتر کنند. این امر تا همیشه بی ثمر خواهد بود، چرا که دولت اشتهای تمام نشدنی ای دارد و نمیشود قدرت و نفوذ آن را کم کرد . اشخاصی که با رأی دادن آن را برمیگزینند، تنها به افزایش آن کمک و در مقابل آن منافعی دریافت میکنند. هر اندازه هم تلاش کنید بدون ثمر خواهد بود، دولت همچنان بزروگتر و قدرتمند تر میشود. شرکت در نشست های دموکراتیک نه فقط دولت را قدرتمند تر میسازد، بلکه موجب تحکیم آیینهای مدنی به عنوان تنها روش قانونیِ مشارکت سیاسی میشود.
ولی بیت کوینرها این را تایید نمیکنند: آنها به یاد دارند که تنها روش غلبه در سیاست، وارد بازی نشدن است. بیت کوینرها اعتقاد دارند کم کردن نفوذ دولت بدون ثمر است، میبایست دست آن را به طور کلی از نظام پولی قطع کنند. به همین سبب سعی کردند قوانین مشارکت را نقض کنند و روی سیستم پولی جدیدی فعالیت کردند که کاملا بیرون از عرصه صلاحیت و کنترل دولت بود و هیچ محدودیتی را قبول نمیکرد. در پایان گفتند این سیستم امکان تجارت آزاد و نیز بانکداری آزاد با ذخایر پایدار (متفاوت با سیستم غیرشفاف و مبهمی که هم اکنون به آن تکیه کرده ایم) را فراهم میسازد، هر شکلی از نظارت را روی سرمایه را نابود میکند، سپردهگذاران را از مشکل تورم دولتی رها میکند و در پایان مجموعه اهرم های پولی دولت را نا کار آمد میکند.
از همان اغاز معلوم بود که این برنامه پیشنهادی، اول از همه روشنفکران چسبیده به پوسته دولت و تیمی از دانشمندان و رسانههایی را که به جای انتقاد از تصمیمات دولت، مشغول تمجید از آن هستند را عصبی خواهد کرد.
با این حساب تعجبی ندارد که جدی ترین مخالفان بیت کوین، همان اشخاصی هستند که سودشان در حضور بوروکراسی است: دانشجویانی که وامهای تحصیلی تضمین شده از دولت دریافت میکنند؛ سیاستمداران و سیاست گذاران قدیمی که هر چند وقت برنامه ای میچینند تا از نفوذ سیاسی قبلی خود جهت دریافت ثروت بیشتر بهره ببرند؛ خبرنگارانیکه به صورت احمقانهای دست نشانده دولت ها شده اند و با فرستادن پیامهای دولتی به مردم، سعی میکنند تا در مقابل رسانههای استارتاپی و یوتیوبرهایی که ۱۰۰۰ برابر زیادتر در بین مردم محبوب اند و نفوذ دارند از مرتبه خودشان نگهداری کنند؛ اقتصاددانانی که جهت کسب مزایای مالی و نیز پست و مقام، در اجبارند تا مدل های کینزی را به مردم القا کنند.
با این حساب با اینکه هنوز زمان کوتاهی از آغاز و رویش این جنبش سپری نشده بود، بیت کوینرها را به عنوان اشخاصی کلاهبردار و شورشی شناخته شدند، نه اضخاصی که قصد دارند به جامعه و ملت خدماتی خوب ارائه کنند و یک آرمانشهر را شکل دهند. در آن برهه صفحات مالی روزنامهها تمسخر و توهین بود. جالب اینجاست که این کلاس دارایی که به این شکل مورد هجوم قرار گرفت، تنها در یک دهه ارزش کلی بازارش از هیچ به ۲۰۰ میلیارد دلار رشد کرد؛ در صورتی که که نه تکیه گاهی داشت، نه عرضه عمومی اولیه ای (IPO) جهت آن انجام شد و نه به هیچ قسمت دولتی یا شرکتی وابستگی داشت. در کنار تمام این موارد، موسسی ناشناس که کسی او را رویت نکرده و نرمافزار منبع بازش را هم در نظر بگیرید.
البته تنها به مخالفت و حمله اکتفا نکردند. در ایالات متحده، دولت، راس اولبریکت (Ross Ulbricht) را به اتهام ساخت بازار سیاه اینترنتی (سایت جاده ابریشم) به دو مرتبه حبس ابد به علاوه ۴۰ سال، فاقد عفو مشروط مجرم شناخت و این حکم به اسم بیت کوین به اتمام رسید؛ زیرا اولبریکت در وب سایت خود از بیت کوین بهره میبرد. در چین نیز، دولت صرافیهای رسمی بیت کوین ممنوع اعلام کرد و هند هم تمام سعیشان را میکند که دریابند از چه روش قانونیای قادرند تصاحب بیت کوین را کاملا غیرقانونی اعلام کند.
وضعیت قانونگذاری بیت کوین در جهان. سبز: پذیرفته شده. نارنجی: محدود قرمز: ممنوع
قادر نیستیم بگوییم در نزدیکی آغاز یک جنگ هستیم، چرا که هم اکنون نیز جنگ آغاز شده است. البته اغلب جنگهای کنونی با جنگهایی که در قدیم صورت میگرفت متفاوت هستند. اکنون دیگر مثل قدیم نیست که مردانی دلیر در مقابل هم می ایستادند کنند و به روی هم تیغ میکشیدند. درگیریهای عصر کنونی متشکل از مجموع شورشها، تحریمها، حملات پهپادها و ناوبد کردن زیرساختهای استراتژیک از راهه بدافزارهایی نظیر استاکس نت میباشد. اکنون که جنگها به فضای مجازی راه پیدا کرده اند، طبیعی است که شورش را هم در این میان تجربه کنیم.
کمی بیشتر توجه کنید، این شرایط دست کمی از شورش نداشته و ندارد. ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز، با وجود انتقادات و مخالفت های جدی از طرف بعضی اشخاص، هنوز هم غیرمتمرکز فعالیت خواهد کرد و تا ابد در مقابل دولت ها خواهد بود. ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز را نمیشود مانع گذاری یا جریمه کرد یا اینکه به اجبار آن را با دولت توافق داد. داستان جاده ابریشم تنها یک داستان عادی نبود، باید بالاتر از زمینه فعالیت های مجرمانه به آن توجه کرد. این سایت به شکل جدی قصد بزرگ بیت کوین و بی اعتنایی مطلق آن نسبت به چارچوب ها و مونع تحمیل شده بر سیستم مالی را بیان میکرد. اکنون همگان دریافتیم که دولتها نه تنها مشتاق تسلیم جسمانی ما، بلکه بیشتر مشتاق سیلی بی انتها از فرادادههای مربوط به ما و بررسی و تحلیل آنها نیز میباشند. امور مالی ما در واقع برای ما نیست. آنها میبایست به دقت تحلیل و در هر مرحله مورد تایید باشند. اندک ترین عملکرد بیرون از جریان درلخواه حتی اگر قانونی را نزیر پا نگذاشته باشد، موجب میشود داراییمان را بررسی و یا شاید تصاحب کنند؛ تصاحبی بدون برگشت و بدون امکان اعتراض.
ارزهای دیجیتال دولتها را هدف گرفتهاند
همان شکل که پروتستانها طی قرن شانزدهم قوانین نخستین افراطی ها و وسعت کنترل پاپ را به چالش کشیدند، دستهای از سایفرپانکها نیز قصد دارند همین روش را پیاده کنند. سوال آنها این بود که آیا در حقیقت تورم باید موجود باشد؟ آیا بانکهای مرکزی میبایست قدرت این را داشته باشند که به اختیار خود ارزش پول را مشخص کنند؟ آیا دولت میتواند روی مقدار سرمایه ما و روش خرج کردن آن کنترل کامل داشته باشد؟ آیا واقعا سپردهگذار موجاب است جهت پساندازش تنها به بانکها اعتماد داشته باشد؟ واقعا چرا باید مشخصات شخصی خود را به پایگاه اطلاعات بانک بسپریم؟
ارزهای دیجیتال پرقدرت که جایگزین سیستمهای پولی سنتی میباشند، دولت و وابستگان آن را نگران میکنند. بیت کوین کاملا آزادی خواه است و قادر نیست نظارت دقیق و جز به جز از طرف حکومت (یا هر نهاد دیگری) را تحمل کند. دولت اهرمی دارد که برای خودش بسیار حیاتی ست و آن، قدرت تأمین مالی خودش از راه تورم و حق ضرب سکه است. حال بیت کوین دارد این اهرم و امتیاز دولت را به خطر میندازد.
ارزهای دیجیتال، بخصوص بیت کوین، در مجوع سیاست بانک مرکزی را تحت الشعاع خود قرار میدهد. هنگامی که بر امتیاز جغرافیایی-سیاسی آن تمرکز میکنیم بزرگ نمایی ای در کار نیست. تلفیق یک بازار آزاد با خطوط اینترنت که در تمام دنیا چخش شده است، محصولی کاملا خطرناک خواهد ساخت!
اکنون بیایید چند شیوه را که رونق ارزهای دیجیتال به واسطه آن روی دولت و بانک مرکزی تأثیر گذاشته است را تحلیل کنیم.
اول از همه، همان شکل که اقتصاددان بزرگ، دکتر جینا پیترز (Gina Pieters)، اظهار کرد، وجود بازارهای نقد شونده بیت کوین خطی جدی برای نهادها و دولت هاست که به جهت حفظ نرخ مبادله مدیریتشده، از شیوه کنترل سرمایه بهره میبرند
بیت کوین برای آرژانتین و کشورهایی مانند آن نگران کننده خواهد بود، چرا که با بیت کوین به سهولت قادریم شیوه کنترل سرمایه را دور بزنیم. همانطور که در مقاله پیترز و ویوانکو (Vivanco) در سال ۲۰۱۶ بیا شده بود، سعی های حکومت جهت چارچوب گذاری روی بازارهای جهانی بیت کوین در مجموع بدون نتیجه است و در حقیقت این میزان مبادلات بیت کوین است که بازار آن را بیا میکند، نه نرخ مبادلات رسمی. اگر اموراتی که بیت کوین بوجود میاورد به میزان کافی رشد کنند، همه کشورها به صورت پیشفرض ، بازارهای سرمایه بینالمللی و فاقد محدودیت را در اختیار خواهند داشت.
این مسئله کم اهمیت نیست: میزان قابل توجهی از جمعیت دنیا در کشورهای دارای سیاست کنترل سرمایه مشغول حیات هستند که میتوانیم به کشورهایی نظیر به برزیل، روسیه، اندونزی، تایوان، چین و آرژانتین اشاره کنیم. با این حساب بیت کوین در تلاش است که یکی از اصلی ترین ابزار های پولی حکومت هارا ضعیف سازد.
با توجه به گفته های دکتر پیترز، بیت کوین بواسطه نقدشوندگی پرقدرتی که دارد قادر است در تمام دنیا معامله شود و دستکاری نرخ مبادله را تا حد زیادی واضح سازد. میتوان از تراکنش های بیت کوین در جهت به دست آوردن ارزیابی مناسبی از ارزش حقیقی ارزهای ملی بهره برد، حتی هنگامی که حکومت اخبار دروغی از مقدار مبادلات را بازگو میکند؛ پس باید بدانیم بیت کوین با سرعت بالا به شکل یک ابزار معیار جهانی پیشرفت میکند. برای درک بهتر این مسئله به مثال زیر دقت کنید:
پرداختن و بازگو کردن داده های مربوط به ارزش پول رسمی ونزوئلا (بولیوار) در این کشور ممنوع اعلام شده. چرا؟ چون حکومت این کشور قضد دارد دظارتش را در خصوص ارزش پول ملیاش ثابت نگه دارد. محبوبترین وبسایت در خصوص پیگیری میزان مبادله در ونزوئلا سایت DolarToday است که در میامی تاسیس شده و با بهره از معاملاتی که در لوکال بیت کوینز صورت میگیرد، ارزش بولیوار سوبرانو (بولیوار جدید) را به دلار و برعکس محسابه میکند.
باعث تعجب نیست که چرا فعالترین بازارهای همتا به همتای بیت کوین را اغلب در دولت هایی مشاهده میکنیم که سیاست نظارت سرمایه، ارزهای بیشتر از حد تورمی یا حکومتهای دلخواه دارند. تحلیلی که مت آلبورگ (Matt Ahlborg) با توجه به اظلاعات لوکال بیت کوینز صورت داد، بیان میکند که بیت کوین در روسیه، ونزوئلا، کلمبیا، نیجریه، کنیا و پرو بالاترین مقدار سرانه معاملات را در اختیار دارد. این یک حقیقت است که فرار از بیت کوین مثل فرار کردن از خرس است! ماجرا را میدانید ؟
ماجرا اینگونه است که : دو دوست با یکدیگر به جنگل میروند. از دور میبینند که یک خرس در حال حمله به طرف آنهاست. اولی آغاز به دویدن و فرار کرد. ولی دومی کولهاش را گشود، کفشهای مخصوص دویدن را درآورد و پا کرد. اولی بازگشت و داد زد: دیوانه شدهای؟ به این صورت نمیتوانی از دست خرس فرار کنی! دومی گفت: لازم نیست از خرس فرار کنم تنها لازم است تندتر بدوم و از تو جلوتر باشم.
اکنون نیز با این شرایط مواجه هستیم. تنها لازم است کشوری از ضعیف ترین کشورها در این رقابت ارزی پیش بیفتد. ممکن است بیت کوین هیچگاه خطی برای دلار بشمار نیاید، ولی قطعا برای دهها ارزی که از تورمیترین ارزهای جهان هستند، خطری اصلی محسوب خواهد شد.
بیت کوین فاقد وابستگی به جکومت و بدون ترس از تهدیدات خشونتآمیز آن، سیستمی باثبات از حقوق مالکیت را فراهم میکند. ممکن است در غرب که ارزش بیشتری جهت حقوق مالکیت قائل هستند این امر اهمیت زیادی دارا نباشد، ولی در سایر کشورها حرف از مرگ و زندگی در میان است. به همین سبب است که بزرگترین مخالفان ارزهای دیجیتال، اغلب همان اشخاصی هستند که علتی جهت اعتماد نکردن به حکومت در خصوص سرمایه خود ندارند. قادریم بگوییم دیدگاه هر شخصی نسبت به بیت کوین، دقیقا مثل یک امتحان است که بیان میکند آیا این شخص از تاثیرات نامناسب تورم و سیستم بانکی غیر قابل اعتماد آگاهی دارد یا نه. اشخاصی که بیت کوین را قبول ندارند، دقیقا سعی دارند ناآگاهی و تفکرات انگلوسنتریستی خودرا بیان کنند. این اشخاص همه موراد را از چشم انگلیسیها، انگلیسیهای آمریکا و فرهنگ آن ها میبینند.
داده های تازه از ارزیابی راسکین (Raskin)، صالح (Saleh) و یرماک (Yermack) در خصوص بحرانهای ارزی در ترکیه و آرژانتین، تایید میکند که بالاترین پذیرش در مورد جنبههای کاربردی ارزهای دیجیتال در بیرون از دنیای مدرن و توسعه شده دارد. در قسمتی از مطلب آنها نوشته شده:
به این شکل نبود که از همان آغاز کار رویای ناکاموتو به ثمربخش باشد؛ تنها به شکل یک گزینه تازه خلق شده بود که بیشتر مردم از آن بهره نمیبردند. ولی زمانی که که درخصوص جهانِ در حال توسعه تحقیق میکنیم، ماجرا متفاوت تر میشود؛ از هنگام خلق بیت کوین، نخستین بحرانهای ارزی در ترکیه و آرژانتین به وقوع پیوست. این دو کشور موقعیتی هستند که میتوان از آنها جهت تحلیل و بررسی در خصوص پیشامد های جایگزینی ارزهای حکومتی با ارزهای دیجیتال بهر برد. با این حساب با در نظر گرفتن شواهد قادریم بگوییم تصورات ناکاموتو به حقیقت تبدیل شده است. حتی با اینکه ارزهای دیجیتال خصوصی هنوز جایگزین دلار نشدهاند، ولی قطعا وجودشان امکان دارد تأثیر مهمی روی آن بگذارد، چرا که این ارزها به شکل خط کشی جهت اندازه گیری و تحلیل سیاست مالی و نیز قانونگذاری رشد کردهاند.
در ضمن، شهروندان از وجود ارزهای دیجیتال خصوصی مزیت و سود دریافت میکنند. وجود یک گزینه تازه باعث متنوع تر شدن سرمایه میشود واین نیز به مراتب رفاه و ثبات را برای افراد بوجود میاورد:
وجود ارز دیجیتال خصوصی با خلق یک جایگزین جهت ارز ملی (فیات)، موجب نظاممند شدن سیاست پولی میگردد. این نظم و ترتیب تورم را کمتر میکند و به این ترتیب سود مضاعفی از سرمایهگذاریها به دست میاید. این سود هم به مراتب انگیزهای میشود تا اشخاص سرمایهگذاری داخلی زیادتری ترتیب بدهند.
زمانی که یک مانع از میان برداشته میشود، به سبب وارد شدن رقبا، بازارها به سود مصرفکنندگان عوض میشود. از آنجا که پول در بازارهای محلی در اختیار حکومتهاست، با این حساب این موضوع درخصوص آنها نیز صادق است. در گذشته افراد عادی که هیچ گزینه تعویضی در اختیار نداشتند، و محبور بودند ارز کشور خودشان را سپرده گذاری کنند و مجبور بودند با تورم دست و پنجه نرم کنند. ولی اکنون با یک راه خروجی مناسب، مردم عادی نیز قادرند به انتخاب خودشان از رژیم پولی کشورشان بیرون بیایند که هزینه زیادی برای بانک مرکزی دارد (چرا که با فروش پول محلی سرعت چرخش پول بالا رفته و این یعنی بدتر شدن شرایط تورم). با این حساب صرفا وجود بیت کوین بهمررو زمان شکلی از نظم پولی را به بانک مرکزی انتقال میدهد. بانک مرکزی نیز در صورت همراه نشدن با این جریان، ریزش زیاد ارزش پول ملی خود را تجربه خواهد کرد.
ایجاد یک سیستم پولی جدید کار سادهای نیست
خلق یک سیستم پولی تازه، بر هر چه که تصور بکنید تأثیرگذار خواهد بود و به همین سبب امری آسان نیست. این امر، ملزم به تعصب و تعهدی تمام نشدنی نسبت به رویاها و اهداف دارد. با در نظر گرفتن ابعاد بزرگ آن و خطری که برای دولت میسازد، یقینا تنها قوی ترین افراد قادرند این کاره مهم را به پایان برسانند. به عنوان نمونه، آلت کوینها (ارزهای دیجیتال بعد از بیت کوین) را در نظر داشته باشید. چالش جامعه آلت کوینها این نبود که راهه نادرست را سپری کرده اند یا با ابزاری نامناسب مشغول فعالیت بودند، بلکه آنها به فعالیت خودشان اعتماد و اطمینان نداشتند. ارمانی را در مقابل چشمان مردم به نمایش گذاشتند که خودشان هنوز به آن شک داشتند.
عده ای از کارآفرینان در عرصه ارزهای دیجیتال با صداقت زیاد به شما گفتهاند که در تلاش جهت خلق یک سیستم پولی تازه هستند و دولت را هدف گرفتهاند؟ چند نفر از آنها قبول میکردند به سبب این اعتقادات به زندان بروند؟ یقینا تعدادشان بسیار کم بود.
میان جامعهای که مردم در آن یکدیگر را در زمان ریزش نرخ ارزهایشان تشویق به خرید بیشتر آن میکنند و جامعهای سرسخت که ناپایداری و سستی را میپذیرد و اعتقادش را به آن نگه میدارد تفاوت هایی وجود دارد. بیت کوین و تعداد بالایی از ارزهای مانند آن که از بلاک چین بهره میبرند، ممکن است در ظاهر فرق چندانی نداشته باشند، ولی باطن آنها بسیار فرق دارد. البته منظور این نمیباشد که آن زنجیرهها مجموعا نامناسب هستند یا جهت مجموعهای از فعالیت های بیارزش گزیده شده باشند، مسئله اینجاست که آنها خیلی پوچگرا هستند. پیشرفت و نوآوری آنها معمولی و تنها افتخارشان خلق نهادهای غیر دولتی میباشد.
صحیح است که حرص کسب سود خیلی از افراد را به سمت بیت کوین میکشاند. با این وجود، چیزی بسیار مهم تر و اساسیتر هست که بیت کوینرها را به آن تشویق5 میکند و آن، قابلیت خلق سیستم مالی موازی و مورد اعتمادی است که کاربردی، باز و ازاد و رها از حکومتها یا نهادهایی باشد که اصلا واضح نیست به چه علتی خلق شدهاند. بیت کوین بدون شک بیشترین پیشرفت را در عرصه فاصله گذاری پول از دولت داشته و بیشترین هجوم های سیاسی را هم تجربه کرده است. تا اکنون هیچ پروژهای را در یاد نداریم که از همان آغاز فعالیت خود تا این میزان در مقابل فشارهای رسانهها و حملات افراد دولتی و موانع مقاومت کرده باشد.
اما موسسان تازه به دوران رسیده در صنعت ارزهای دیجیتال، موفقیت را در بیرون میبینند. پیشفروش، بالا بردن قیمت، کم کردن غیر معمول قیمت بعد از یک رشد شدید (دامپ)؛ این امور برایشان حس موفقیت میسازد. در حقیقت خیلی از ارزهای دیجیتال به قصده فراهم ثروت خلق شده اند. ایجاد و پیاده سازی یک بلاک چین تازه، واقعا فوق العاده است و پول که عظیم ترین «بازار کلِ در دسترس (TAM)» از هر محصولی را دردسترس دارد به سهولت هر فردی را تشویق میکند تا با خلق یک ارز تازه، ثروت را بریا خود به ارمغان بیاورد. ولی ثروت الهامبخش چیزی نیست، مخصوصا زمانی که با صرف مبالغ تبدیل مشتریان احتمالی به مشتریان حقیقی بدست بیاید. با پامپ و دامپ کردن و دریافت ثروت از این راه، قادر نیستند طرفداران ثابت و متعصبانه میلونی را در اختیار داشته باشند.
نسیم طالب (Nassim Taleb) اظهار میکند:
به من نگو به چه چیزی فکر میکنی، بزار نمونه کارهارو ببینم.
جهت مطالعه مثالی در این عرصه، موردی بمناسب تر از استارتآپ بلاک وان (Block.One) خالق ایاس (EOS) نمیابید که قسمتی از سرمایه کسب کرده را بازگرداند و سعی کرد تا ۱۴۰,۰۰۰ بیت کوین را همچنان ثابت نگه دارد.
کدام یک از ارزها واقعا به پرسشهای اساسی پاسخ دادهاند؟
بعد از ده سال آزمایش، تخصیص نا مناسب سرمایه و البته غرور نادرست، در پایان درسهای با ارزشی را در خصوص روش خلق یک سیستم پولی تازه فرا گرفته ایم. دانشمندان و مهندسان، انقلاب سیاسی و پولی را با انقلاب تکنولوژی اشتباه گرفتند. به همین سبب آزمایشهای آنها با شکلی تجویزگرایی قاطی شد که بسیار هم به آن یقین داشتند:
اگر تنها قاد باشیم پیکره ی پایگاه اطلاعات کارآمدتر و الگوریتمهای پایدارتری در مقابل هجوم سیبل خلق کنیم، قادریم یک ارز دیجیتال بدون نقص را فراهم کنیم که بر کل ارزهای دیگر چیره خواهد شد.
این ذهنیت نادرست به شکل شگفتآوری هنوز هم وجود دارد. آزمایشهایی که در این زمان انجام گرفت تنها در خصوص جزئیات کاربردی فنی بود که ادر واقع نیازی نیست در آغاز فعالیت به آنها مشغول باشیم. اصلی ترین علت ها در خلق یک سیستم پولی کاملا تازه انجام آزمایشهایی از نظر سیاسی و اجتماعی میباشد. مهم این است که توجه کنیم آیا قادریم پاسخی کامل و واضح جهت سوال هایی مانند موارد زیر بدهیم یا خیر:
- چه چیزی به شما این اجازه را میدهد که یک ارز تازه خلق کنید؟
- چرا قصد دارید به همه جایگزینها غلبه کنید و برنامه پیشنهادی خودتان را جایگزین کنید؟
- قدرت و اختیار شما از کجا نشعت میگیرد؟
- چگونه در تقسیم این پول تازه نظم را رعایت و از تساوی شرایط پشتیبانی خواهید کرد؟
- چگونه یقین دارید که این سیستم به سمت قساد نرود، هنگامی که حتی فدرال رزرو آمریکا در مقابل کنترل سیاسی قابل نفوذ است؟
تنها ارزی که جهت تمام این سوال ها، جواب های واضحی دارد بیت کوین میباشد. مابقی پروژههایی که از آن الگوبرداری کرده اند نه تنها جوابی صریح و واضح ندارند، بلکه از آن بدتر، اگر از افرادی که آنها را خلق کردهاند بپرسید، اصلا نمیفهمند که اینها سوال هایی بنیادی هستند و باید تحلیل شوند.
در حال حاضر میدانیم که توکنهای کاربردی تفکری غیرمنطقی دارند. نیازی نیست تیزهوش باشید تا چنین چیزی را تعیین کنید، این یک حقیقت تجربی است که با شهود هم قادر به فهم آن هستیم. پهناوری دنیای یک توکن کاربردی از یک فروشگاه تا فروشگاه دیگر یاست و در زمینه بینالمللی کاربرد چندانی نخواهد داشت. همان بهتر که گسترش نیافتند و از بین رفته اند. تنها ارزهای دیجیتالی که ارزش خلق شدن دارند آنهایی هستند که در تلاش هستند پول رایج باشند و مشخص است که جهت انجام این کار میبایست با دولت روبرو شوند.
رویارویی با دولت، به دهها یا شاید صدها میلیون طرفدار پایدار نیاز دارد که به مجموعهای از ارزشهای ثابت، اعتماد و اعتقاد داشته باشند و جهت حمایت از آن قادر به سپرده گذاری باشند. تنها سرهمبندی کردن قوانین آغازین رمزنگاری با الگوریتمهای تازه «تحمل خطای بیزانس» قادر نیست فردی را به فداکاری در این راه بکشاند. میبایست مجموعهای از ارزشهای با ارزش و واقعی موجود باشد که به آنها ببالیم. خیلی از کثرت گرایانِ (پلورالیستها) پولی در این عرصه، دیدگاه خودشان را به این صورت حمایت میکنند که ما «طرفدار نوآوری» میباشیم. اما با داشتن به این اعتقاد بی ثبات نمیتوان با دولت روبرو شد. اگر بزرگانی مثل بیت کوین را کنار میگذارید و به سمت کار در پروژههای دیگری هستید، میبایست دریابید که قطعا با اعتراضاتی از سمت حامیان سرسخت رمزنگاری روبرو خواهید شد.
پرسش مهم دیگری که در اینجا بوجود میاید این است که: «ما روی فلان بلاک چین به همکاری رسیدیم. چرا تنها فلان و چرا این یکی و آن یکی و دیگری خیر؟». چیزی که در اینجا معلوم نیست وجود ارزشهایی است که هر فردی قصد دارد در پروژهاش پیاده کند و یک پروژه به تنهایی، قادر نیست در مقابل زنجیرههای جایگزین (نسلهای بعدی بلاک چین) از از خود پایداری داشته باشد. البته مسئله هزینههایی هم که جهت این پروژهها که به مقصد نمیرسند، صرف میشود مسئله ای جداست. این بیانگر این است که برنامه های پیشرو در عرصه بلاک چین در حقیقت علیه الگوی موجود فراهم میشود.
ارزشهایی که بیت کوین را متمایز میکند
ولی این مواردی که برای بیت کوینرها تا این مقدار اهمیت دارد چه هستند؟ در حقیقت فلسفه سیاسی و اقتصادی تازه ای به اسم بیت کوینگرایی (بیت کوینیسم) رواج پیدا کرده که خودش شامل تعدادی باورهای فلسفی دیگر است: بیت کوینیسم، خصوصیات مهم اقتصاد اتریشی، حمایت از آزادی فردی، پشتیبانی از حقوق مالکیت پرقدرت، قرارداد گرایی و فلسفه تکیه به نفس شخصی را در یک زمان به همراه دارد. البته بعضی آزادیخواهان نسبت به مبحث قرارداد اجتماعی واکنش نشان میدهند و یکه خواهند خورد، زیرا آن را شکلی از اجبار میدانند (زیرا اغلب به شخصی پیشنهاد نمیشود که در هنگام تولد یا در دوران بلوغش یک قرارداد سیاسی طراحی و امضا کند). ولی این معضل در خصوصبیت کوین بیمورد است. هیچ فردی به صورت پیشفرض قرار نیست از آغاز قوانینی را بپذیرد: بیت کوین قراردادی تقریبا واضح را تنها به مشترکانی که علاقه به این امر دارند ارائه میدهد. حق با شماست، ولی هیچ تعهدی ندارید که در واضح ترین و مورد اعتماد ترین سیستم پولیای که دنیا تا امروز به خود دیده است و ارزشش به هیچ عنوان ریزش نمیکند، وارد شوید.
ولی سایر ارزشهایی که به عقیده من برای بیت کوین از اهمین زیادی برخوردار هستند عبارتند از:
- اعتبارسنجی ارزان: یعنی هر فردی قادر است به آن وارد شود؛
- قابلیت حسابرسی کامل: یعنی تورم نا به هنگامی وجود نخواهد داشت؛
- انتشار منصفانه: زیرا نرخ بیت کوین در بازار و در صرافی با بیت کوین استخراج شده در تمام نقاط دنیا به یک میزان است؛
- سازگاری با پیشینهاش: که بیان میکند سافت فورکها نسبت به هارد فورکها قابلیت بیشتری دارد.
به همه اینها میبایست موضوع اعتبارسنجی باز را هم افزوده کنیم که مانع از تبانی اعتبارسنجها و دستکاری اجتنابناپذیر میشود. حالا چنانچه برای بیت کوین جایگزینی برجسته و با ارزش در نظر دارید، از خودتان سوال کنید:
«چه ارزشهایی در این پروژهای که برگزیده ام انگیزه میسازند؟»
حتی اگر جوابی برای این سوال پیدا کردید و این انگیزهها محیا بود، یقینا خواهید فهمید که ضعیف به اجرا درمیایند.
بدین ترتیب بیت کوینرها با فرصتطلبانی که در تصوراتشان موفقیت را به شکل خروج مالی از پروژه توکنشان میابند تفاوت زیادی دارند. برای بیت کوینرها موفقیت زمانی است که در آن به هیچ وجه ملزم به خروج نباشند. آنها در انتظار هنگامی هستند که قادر باشند در یک اقتصاد بیت کوینی با حلقه بسته، جدا از از سیستم مالی سنتی حضور داشته باشند. آنها توهم خروج مالی را ندارند، لااقل نه به معنیه خطرپذیر آن. بجای آن رویای سیستمی را دارند که روی استانداردهای پولیای ساخته شده است که در آن هیچ فردی قادر نباشد خودسرانه سپرده اشخاص دیگر بردارد. در چنین سیستمی، سیاست صلاحدید پولی به هیچ شکلی وجود نخواهد داشت.
از طرفی دیگر بیت کوینرها درخصوص پایداری این قابلیت های اصلی جدی هستند. برنامه موجودیِ از از قبل اعلام شده میبایست حفظ شود، ولی لازم است که قوانین و سیستم حقوق مالکیت به شکلی عوض شود که سیستم سنتی حتی کمرنگ نشود. ارائه محدود از قابلیت های بیت کوین نمیباشد، محدودیت در ارائه در ذات بیت کوین است. این از دیدگاه هستی شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است، درست مثل حسن نظر مردم از حکومت است که بخشی جدا نشدنی از قانون اساسی ایالات متحده است. یقینا میشود حکومت را برانداخت و حکومتی با همان عنوان ولی به شکل استبدادی آن ایجاد کرد؛ ولی این حکومت با اصالت نخواهد بود. احتمال دارد معنی دقیق آن، درست مثل ارزشهای اصلی تغییر کند، با این حساب میبایست مراقب ثابت بودن خصوصیات بنیادین بود. ایده ها و اینده نگری ها مثل نیستند و صرفا به قابلیت های فنی اجرایی محدود نمیشوند. این ارزشها هستند که پیکره یک سیستم را تشکیل میدهند و این سیستم است که ارزشها را پایه گذاری میکند.
و چه اسطوره ای بالاتر از خود ساتوشی؟ ساتوشی آخرین ابر مرد فداکار است. او زندگی و عمر خودرا را جهت خلق بیت کوین گذاشت، کد را عرضه کرد، پروژه را در مدت کمی به اجرا درآورد، بعد هم برای ابد از نمایش خود خارج شد. سکههایی که استخراج کرد (ملزم بود جهت حمایت از شبکه این امر را انجام دهد، زیرا جز خودش شخص دیگری وجود نداشت) بدون استفاده باقی ماند. ساتوشی به شکل شجاعانه ای برجسته ترین قابلیت با ارزش دولت (یعنی حق ضرب سکه یا خلق پول بدون پشتوانه) را از آن گرفت و به صحیح ترین شکل ممکن آن را به دست مردم سپرد.
ولی دولت چه؟ اگر این خطرات تا این اندازه مهم و جدی است، چرا در آن دخالت نمیکند؟ زیرا بینتیجه است. اما بیت کوینرها علاقه دارند برای هر حرف منتقدانه ای، جوابی صریح و منطقی ارائه دهند.
حقیقت این است که ممانع های موجود قادر نیست بیت کوین را متوقف کند، مگر اینکه منتظر بمانید جامعه جهانی که به صورت فرایندی به طرف هرج و مرج و آشفتگی شرایط جهت گرفته است، جهت مقابله با این خطر یکدست شود. حال فرض کنید! کره شمالی، ایران، ایالات متحده، چین، روسیه و عربستان سعودی با یکدیگر منسجم شده و برای یک هدف در کنار یکدیگر فعالیت کنند! این یکی از جذاب ترین مسائل علیه بیت کوین از طرف مخالفان آن بشمار خواهد آمد.
بیت کوین ممنوع شود یا نشود، نتیجه یکی است
بیایید تصور کنیم کشورهای قدرتمند جهت توقف فعالیت بیت کوین با یکدیگر منسجم بشوند. جز این است که بیت کوین به محصولی عالی جهت بازارهای سیاه تبدیل میشود؟ مگر همین عمل را در خصوص حشیش نکردند؟ محصولی که ساخت آن به توان زیادی نیازمند است، با ترکیبی از بخش های صنعتی و غیررسمی ساخته خواهد شد، اغلب در بازار سیاه مبادله خواهد شد و میلیونها نفر هم ازاستفاده خواهند کرد. یقین داشته باشید در کمتر از ۳۰ دقیقه قادرید آن را از یک کاسب در نزدیکی خودتان بدست بیاورید. بیت کوین هم همین ظرایط را دارد. باور اینکه ممنوعیت قادر است محبوب بودن بیت کوین کاهش دهد امری غیر معقولانه است. این امر تنها علت حقیقی وجود بیت کوین را بیشتر میکند: محافظت از خودمان در مقابل دستکاری ها و امورات دلخواه حکومت. دولتی که با یک روش پرداخت تازه به خطر میفتد، جدا از اینکه خودش را به شکل موجودی بزدل و کنترلگر بشناساند و اصلیت انگلی خودش را به دنیا فریاد بزند کار دیگری نمیتواند ترتیب دهد.
نکته جالب این است که مناسب ترین عکسالعملی که دولت قادر است در مقابل بیت کوین و پولهای خصوصی الهام گرفته از آن ارائه دهد اصلاح و تغییر خودش است. این درواقع بیانگر تمام شدن کاهش ارزش ارز، پایان دادن به رشد نابرابری در سیستم پول بدون پشتوانه، متوقف کردن دخالت در حوزه های اقتصادی (که تنها آنها را دشوارتر میکند)، پایان دادن به سعی های خودسرانه جهت تعیین نرخ با هدف ثبات ارزش پول و پایان دادن به بهره از مؤسسات مالی به شکل ابزار جنگی در کشور.
البته اندکی بعد است که همه این موارد به همین زودیها عوض میشود. چیزی که آن را «نظریه پولی مدرن» عناون میکنند، همان نظریه نئو کینزی کنونی است که بر اساس آن دولت قادر است ظاهرا مقادیر بی پایانی از هر کالای موجود جهت فروش را با ارز خودش خریداری کند، ولی پیامدهای خوبی نداشته است. در جهان در حال پیشرفت، کرشنریسم (Kirchnerism) دو مرتبه در حال بدست گرفتن کنترل آرژانتین است و داراییهای مالی را مارپیچوار به صفر هول میدهد. در شیلی که همسایه آرژانتین است و معمولا حامی بازار آزاد است، دو قانونگذار کمونیست تا حدودی کنترل را بدست گرفته اند. درخصوص ونزوئلا، که دیگر همه در جریان اخبار آنجا هستیم.
در انگلستان، حزب کارگر سیاست توقیفی باور نکردنی را اعمال کرده است و قص دارد از پارامترهای کوتهفکرانه نظیر واگذاری اجباری جمعی پشتیبانی کند. از سوی دیگر، هنگ کنگ که پایتخت بازارهای آزاد در دنیا بود، مورد هجوم رژیمی اشغالگر، مستبد و خونریز قرار گرفته است. میتوانیم اظهار کنیم بازارهای آزاد و حقوق مالکیت پرقدرت (دو ستون اقتصادهای سرمایهداری) مورد هدف حملهای جهانی قرار گرفته اند و دور از انتظار است این وضعیت برعکس شود. طبقه ضعیف جهانی تا هنگامی که برخوردی با دخالت دولت ندارد، در برابر فقر اقتصادی مقاومت خواهد کرد.
مؤسسات پولی ما هم تسلیم علت های دروغین شدهاند. اخیرا رئیسجمهور آمریکا با رئیس فدرال رزرو به شکل واضح در جدال جهت کم کردن نرخ بهره است. تنها دریابید چگونه فدرال رزرو در زمان انتخابات مجدد به اقتصاد کشور پول تزریق خواهد کرد. همین بس است تا ادعای جعلی سیاسی نبودن فدرال رزرو آشکار شود. صندوقهای پوشش ریسک، حالا میلیونها دلار روی الگوریتمهای فراگیری ماشینی به جهت برآورد میزان بهره هزینه میکنند.
دستگاه مالیِ همیشه فعال، در خدمت شماست
عم اکنون نیز اغلب بانکهای مرکزی در کشورهای مدرن قصد دارند از سیاست نرخ بهره منفی حمایت کنند. این امر موجب کم شدن ارزش پول فیزیکی ملی میشود و از طرف دیگر انگیزهای جهت سرمایهگذاری باقی نخواهد گذاشت. حتی اگر اعتقاد داشته باشید بازدهی مثبت حق واضحر سپردهگذاران است یا نه فرقی ندارد، آنها هنگامی که بفهمند قصد دارید پساندازشان را ضبط کنید آماده واکنش خواهند شد. حالا اگر قرار است سیاست به صورت دلخواه میزان بهره منفی به نتایجی دست یابد، باید دید آیا بانکهای مرکزی هیچ محدودیتی برای آن در نظر گرفتهاند؟ بالاخره تا چه میزان مقاومت خواهند کرد و مکرر به سپردهگذاران بهره خواهند داد؟ حقیقت این است که در چنین قلمرو غیر قابل نظارتی، دور از ذهن است که هیچ محدودیتی قادر باشد رویکرد «هدف وسیله را توجیه میکند» را که روی سیاست پولی سایه انداخته است را بی معنی کند و مانع آن شود.
ممکن است سپردهگذاران روی بهره ۱%- خشنود نباشند و ناراحتی خودرا بیان کنند، با این علت که به هر حال بانک در حال فراهم کردن خدماتی سودآور است. روی ۳%- امکان دارد واکنش نشان دهند و متعجب شوند که آیا اربابان صنعت مالی واقعا امورات خودرا درک میکنند یا خیر. ولای در ۵%- قطعا به ذخیره سازی طلا گرایش پیدا میکنند و شاید به بیت کوین توجه بیشتری کنند.
با توجه به اینکه خیلی از فراد قادر به درک قدرت این سیستم نیستند، بیایید نخستین دهه از عمر بیت کوین را بررسی کنیم:
- درکل ۱ میلیارد دلار به صورت کارمزدهای تراکنش پرداخت شده است؛
- ماینرها درکل ۱۴ میلیارد دلار در قبال خدماتشان جهت ایمنسازی شبکه کسب کرده اند؛
- مبنای هزینه میانگین همه صاحبان بیت کوین تقریبا ۱۰۰ میلیارد دلار است؛
- ارزش بازار مجموع بیت کوینهای در گردش تقریبا ۱۹۰ میلیارد دلار است؛
- تراکنشهایی به ارزش ۲ تریلیون دلار در شبکه اعمال شده است؛
- شبکه بیت کوین اکنون تقریبا ۸۰ اگزا هش در قبال هر ثانیه تهیه میکند (یعنی ۸ × ۱۰۱۹ هش). این هشها حدود ۱۹٫۸ میلیون دلار در روز جهت تجهیزات خیلی تخصصی هزینه برمیدارند.
میتوانید بیت کوین را نقض کنید، مهم نیست. بیت کوین وجود دارد و هر زمان به آن نیاز داشته باشید قادرید از آن بهره ببرید. امکان دارد در حال حاضر به آن نیاز نداشته باشید، شاید هم هیچوقت به آن نیاز پیدا نکنید. اما هر چه دنیای ما بیشتر در استبداد، هرج و مرج و بینظمی فرو میرود، روزی خواهد آمد که واقعا به خودتان میگویید چقدر خوب است که مورد اعتماد ترین سیستم جهت محافظت از ثروت در جهان در دسترس شماست.تا آن زمان، بیت کوین به حرکت منطقی خود فاقد هیچگونه معضلی ادامه خواهد داد.