مطلبی که در ادامه درخصوص پول و نقش پولی ارزهای دیجیتال خواهید خواند، نوشته ای به قلم محمد جوادی، اقتصاددان و مترجم کتاب خصوصیسازی پول به قلم فریدریش آگوست فون هایک میباشد.
پول به عنوان انتقالدهندۀ ارزش در تمام زمان فعالیت میکند؛ چراکه کالای معینی میباشد که نقش واسطۀ مبادله را ایفا مینماید. ولی چرا این کالای مشخص چنین نقشی در دست دارد؟ به سبب «قابلیّت ویژه جهت ذخیرهشدن».
این عملکرد اقتصادی پول، علاوه بر این شامل انتقال ارزش در طول فضا نیز میگردد. آنچه پول را پول مینماید، در درجۀ نخست تنها گردش و دست به دست شدن آن نخواهد بود. عنصر حیاتی که باعث میگردد تا پول نقش واسطۀ مبادله را بهخوبی ایفا نمایدـ یعنی دست به دست گرددـ ویژگی ذخیرهپذیری آن میباشد و تحت تملّک درآمدن آن بهعنوان یک تراز نقد. به زبان ساده تر «پول را میبایست به شکل چیزی دید که در ذخائر نقدی افراد خوابیده است».
آنچه ذخیرهکردن پول نامیده میگردد یک شیوه بهره از ثروت میباشد. زیرا درخصوص آینده نااطمینانی وجود دارد، معقول بهنظر میرسد که قسمت کم یا زیادی از داراییهای شخص به شکلی نگهداری میگردد که تغییر شیوه بهره از ثروت یا تغییر در مالکیّت بر کالاهای متنوع را تسهیل نماید و لذا موقعیت برآوردنِ نیازهای اضطراری محتمل آینده به کالاهایی که باید با مبادله کسب گردد را بدون دردسر و سختی، محفوظ نگه دارد.
پول و عدم اطمینان از آینده
ما پول ـ یعنی بازاریترین کالاها ـ را نگه میداریم چراکه از آیندۀ بدون اطمینان خود خبر نخواهیم داشت. پول بازاریترینِ کالاهاست؛ لذا علیرغم هر اتّفاقی که در آینده رخ خواهد داد، بیشترین گزینهها را در دسترس ما نگاه خواهد داشت.
چنانچه دانش بهتری نسبت به آینده داشتیم، کالاهایی را نگه میداشتیم که تصوّر داشتیم در وضعیت تازه نیاز بیشتری به آنها خواهیم داشت، تا لذا منافع خود را به کمترین حالت برسانیم. با نگهداری پول، ما بازده اندکی دریافت خواهیم کرد، امّا امنیّت خیلی بیشتری در حفاظت از ارزش مبادله خواهیم داشت.
باید توجّه نمود که این ویژگی ذخیرهپذیری هم در عملکرد هر پول کالایی وجود خواهد داشت و هم در اطمینان و اعتمادی که به پذیرش آتی پول بوسیله آحاد جامعه ـ با در نظر گرفتن یک درک بینالاذهانی ـ داریم؛ با این اوصاف به شکل خلاصه میتوان گفت که ما قسمتی از کالاهایی که در اختیار داریم را در زمان حال مصرف خواهیم کرد ولی این تعویق به جهت افزایش مصرف آتی نمیباشد بلکه آن کالاها را جهت مواجهه با نااطمینانیهای آتی نگهداری خواهیم کرد. این با پساندازکردن، سرمایهگذاریکردن و قرضدادن تفاوت خواهد داشت.
پول و اعتماد
چنانچه به مجموعهای از کالاها که در طول تاریخ نقش پول را بر عهده داشته اند نگاهی بیندازیم میتوانیم کمابیش قابلیت های مانند همگنبودن، فسادناپذیری، قابلیّت حمل، تقسیمپذیری، کمیابی و غیره را به درجاتی در هر یک مشاهده کنیم . به مرور از اهمیّت ارزش مصرفی کالاها در تلّقیکردن آنها بهعنوان پول کاسته گردید . در پایان پول شامل کالاهایی بود که مبحث نوع بخصوصی از اعتماد آحاد جامعه گردند. اعتماد آحاد جامعه به اینکه این کالاها حائز درجۀ بالایی از پذیرش عمومی مییباشند.
فعالیت های ناشی از این «اعتماد» را میتوان نوعی کالا تلقّی کرد که نتیجۀ کنش جمعی ما خواهد بود . امکان دارد این اعتماد به شکل خودجوش بوسیله آحاد جامعه شکل گرفته باشد یا آحاد جامعه بوسیله یک قوۀ قهریه طوری با یک پدیدار رفتار نمایند ـ یعنی چیزی را در ازای مبادلۀ کالاها پذیرند ـ که گویی ناگزیر میباشند به آن اعتماد کنند. لذا آحاد جامعه انتظار خواهند داشت تا در برابر پرداخت با کالاهایی که دارای ویژگی ذخیرهسازی ارزش میباشند ، قادر باشند در مواجهه با نااطمینانیهای آتی نیازمندیهایشان را رفع نمایند.
نباید از نظر دور داشت که در هر صورت ارزش این کالاهایی که امروز پول تلقّی میگردند همچنان از همان طریق تعیین میگردد که ارزش هر کالای دیگری تعیین خواهد شد. لذا ارزشی که از راه آنها در طول زمان و فضا منتقل میگردد نیز مشمول همین قوانین است.
با افزایش جمعیّت و دشوار تر شدن روابط و مناسبات اقتصادی میتوان گفت که محافظهکاری در پویاییهای سطح این اعتماد رو به تزاید خواهد بود، چراکه اولاً از نظر هر شخص منفرد احتمال کمتری وجود دارد که قادر باشد فردی را جهت مبادلۀ کالاهای مورد نیازش بیابد و ثانیاً با ورود پول به مناسبات و پذیرش آن در بعضی مبادلات، هزینههای عدول از قرارداد ضمنی نخستین برای هر شخص منفرد بالا میرود؛ ولی تداوم و سطح این اعتماد همچنان منوط به عملکرد آن در رفع نیازمندیهای آحاد جامعه خواهد بود. این امکان که کم شدن سطح این اعتماد به تدریج تشدید گردد و یا کالاهای دیگری که قابلیت های رضایتبخشتری دارند جایگزین کالاهایی شوند که از پیش نقش پول را ایفا میکردند، ابداً منتفی نخواهد بود.
ارزش ذهنی و ذخیره ارزش
تا اینجا شرح دادیم که «ذخیرۀ ارزش» منشأ پول است ولی با افزایش دست به دست شدن و ایفای هر چه بیشتر نقش واسطۀ مبادله کارکرد «ذخیرۀ ارزش» نیز افزایش مییابد. در واقع اینها دو روی یک سکّهاند که روی «ذخیرۀ ارزش» اوّل حکّاکی شده است.
بارها و بارها چنین جملاتی را شنیدهایم: «هیچچیز مهّمتر از این نیست که دولت بتواند یک معیار ارزش قابلاطمینان را در اختیار تولیدکنندگان بخش خصوصی بگذارد، یک واحد محاسبه که مانند یک ابزار اندازهگیری، ثبات خود را حفظ کند»
فرض کنید N کالا در اقتصاد وجود داشته باشد و کالای Nاُم را بازاریترینِ کالاها بدانیم. صحبت از ثبات ارزش کالای Nاُم بیمعناست. ثابت نسبت به چه چیزی؟ وقتی ارزش همۀ کالاهای دیگر در حال تغییر است، برای کالای Nاُم فقط یک ویژگی شمارندگی باقی میماند که در هر صورت دیگر نیز وجود میداشت. «ارزش کالای Nاُم نسبت به هر کالای دیگر» هیچ تفاوتی با «ارزش اولین کالا نسبت به هر کالای دیگر» ندارد. لذا ضمن اینکه قابلیّت ذخیرهکردن ارزش در هر کالایی ممکن است وجود داشته باشد، در کالای Nاُم هم همین ویژگی وجود دارد با این تفاوت که نقدتر از هر کالای دیگری است. برای کالایی که در آینده به هیچ عنوان قابل مبادله با کالاهای دیگر نباشد، قابلیّت ذخیرهکردن ارزش در حداقلِ ممکن قرار خواهد داشت. ولی این نقدشوندگی ابداً بهمعنای معیار بودن برای ارزش ذهنی نیست و طبعاً اندازهگیری قیمتهای عینی تابع تغییرات ارزش ذهنی هستند.
پول در وهلۀ نخست پدیدهای مولود بازار است که بهواسطۀ قابلیّت ذخیرهکردن ارزش برای مقابله با نااطمینانیهای آتی و تسهیل مبادلات، ایجاد شده است ـ و دست به دست میشود ـ و منظور از ارزش، ارزش ذهنی است. امّا استفاده از پول در حسابداری و یا بهعنوان معیار محاسبه در هر صورت بهعنوان کارکرد ثانوی و ضمنی، امکانپذیر است؛ زیرا قیمتهای عینی را اندازهگیری و ثبت میکند. اینطور نیست که ما چیزی درست کرده باشیم تا در عین حال چندین وظیفه را بر عهده بگیرد، بلکه این طبقهبندی و تلاش متعارف ماست که برای توصیف پول به تدقیق کارکردهای آن پرداخته است.
واحد محاسبه
اینکه پول در کارکردهای ثانوی خود بهعنوان واحد حسابداری به کار گرفته شده است در واقع تجلّی دیگری از انتقال ارزش در طول زمان و فضا است. مقایسههای ارزشهای ذهنیِ پدیدههای پیچیده در جوامع انسانی از طریق محاسبات قیمتهای عینی صورت گرفتهاند؛ چون قیمتهای عینی بازتابی از ارزشگذاری ذهنی مجموعۀ بزرگی از افراد بودهاند که در یک فرآیند تدریجی و اعمال «قانون قیمت واحد» در یک کنش جمعی زمانمند تعیین شدهاند. وقتی به بازار مراجعه میکنیم با قیمتهایی که قبلاً تعیین شدهاند و ظاهراً قادر نیستیم تا رجحانهای ذهنی خودمان را اعمال کنیم. ولی باید توجه داشت که «قانون قیمت واحد» در بستر زمان عمل میکند و قیمتها را شکل میدهد.
این موضوع که سکّهها و انواع پول دستوری، همگن و قابلشمارش بودهاند و در یک دستگاه قیمتهای نسبی N کالایی با قیمت واحد(P = ۱) شناخته شدهاند و محاسبات با آنها به مراتب سادهتر از سایر کالاها قابل انجام بوده است، کمابیش در زمینۀ امکانپذیری وجود یک واحد حسابداری کاملاً باثبات گمراهکننده بوده است. در حالیکه ارزش هر کالایی که برای انتقال ارزش در طول زمان و فضا انتخاب شده باشد نهایتاً تحت تأثیر ذهنیّتها خواهد بود و حتی اگر بتوان یک ارزش ذهنی ثابت برای یک کالا متصّور بود، با تغییر ارزش ذهنی سایر کالاها، ارزش نسبی آن دچار تحوّل خواهد شد.
نوسانات محدود و تدریجی نرخ برابری یک ارز نیز میتواند تا حدودی این گمراهی را به وجود بیاورد. و حتی گاهی افزایش قیمت نسبی یک ارز نه تنها میتواند «تمایل به باثبات بودن ارزش پول» را ارضا کند بلکه منافع ناشی از این افزایش، رضایتبخشی بیشتری در بر خواهد داشت.
اغلب وجود یک تورم مثبت کوچک چندان مناقشهبرانگیز نیست و در مقایسه با تجربۀ مارپیچهای تورمی و ابرتورمها و تورمهای مزمن دورقمی، قابل دفاع به نظر میرسد و احتمالاً تا حدودی «تمایل به باثبات بودن ارزش پول» را ارضا میکند. این در واقع انتخاب یکی از گزینههایی است که به نظر میرسد در دسترس هستند و احتمالاً بهترین آنهاست. امّا چنین چیزی به لحاظ تئوریک ابداً بهمعنای امکانپذیری وجود یک واحد حسابداری کاملاً باثبات نیست. باید توجّه داشت که وجود یک تورم ۲/۵ درصدی طی سی سال به فرض ثبات ارزشهای ذهنی برای یک کالا، قیمت عینی آن را تا دو برابر افزایش خواهد داد یا به عبارت دیگر قدرت خریدِ مقدار معیّنی از آن پول به نصف کاهش خواهد یافت.
بیت کوین و ارزهای دیجیتال ؛ پولهای آینده
در خصوص اینکه رمزارزها کالا میباشند ، از آنجا که اکنون بیت کوین و ارزهای دیجیتال کاربردهای مختلفی دارند و مورد استفاده قرار میگیرند؛ میتوان گفت تا هنگامی که ما ضمن آگاهی از سودمندیهای آنها قادریم در جهت ارضای نیازهایمان استفاده ببریم، هیچ تردیدی وجود ندارد. امکان دارد گروهی براساس ادبیّات منگر، رمزارزها را کالای کاذب تلقی نمایند، ولی ما در خصوص رمزارزهایی صحبت میکنیم که جهت مبادلات، انتقال دارایی و نظایر اینها کاربردهایی یافتهاند و در خصوص اینکه آیا رمزارزها، پول میباشند؟ میتوان به تعریف پول مراجعه کرد. ما باید ببینیم رمزارزها در کجای طیف «پول بودن» قرار خواهند گرفت. پول بیشتر از آنکه «اسم» باشد یک «صفت» است. هر مقدار که رمزارزها قادر باشند پذیرش عمومی بیشتری بدست بیاورند و در طیف گستردهتری از مبادلات ـ بهلحاظ جغرافیایی و گردش روزانه ـ مورد استفاده قرار بگیرند، شایستگی مشاعفی برای عنوان «بازاریترین کالا» خواهند دریافت کرد.
بیت کوین و ارزهای دیجیتال «ویژگی ذخیرهکردن ارزش» را در اختیار دارند. اگر پویاییهای ارزش هر رمزارز را از روز ظهور آن در نظر بگیریم، این حقیقت آشکار خواهد شد که تعدادی از اشخاص براساس انتظاراتشان در خصوص کارکردهای آتی آن رمزارز یک ارزش ذهنی به آن نسبت دادهاند و جهت کسب مالکیّت آن رمزارز اقدام نموده اند. گاهی بازار به جای تخصیص منابع به عدمتخصیص آنها میپردازد زیرا بازتابی از ذهنیّتهای آحاد جامعه میباشد. انواع نوسانات رمزارزها در بازار را باید بر پایه ارزش ذهنی تفسیر نمود.
اینکه نرخ اسمی بیت کوین و ارزهای دیجیتال دچار نوسان فراوانی باشد، علت بر نفی وجود ارزش ذهنی نزد مشارکتکنندگان در عرضه و تقاضای آن نخواهد بود؛ و حتی این تغییرات قیمتهای عینی را باید متأثر از تغییر ذهنیّتهای افراد تلقی کرد. ضمناً باید توجّه نمود که در دنیای پیچیده و مملو از نااطمینانیهایی که توسط مداخلات دولتها تشدید میگردد، نمیتوان کارکردهای بازار را نفی نمود. این ارزش ذهنی امکان دارد براساس کارکرد آن رمزارز بوده باشد و یا براساس یک حدس کارآفرینانه ـ و طبعاً خطاهای محض کارآفرینانه نیز وجود خواهند داشت ـ که آن فرد برای دریافت مالکیّت این کالا، با چشمپوشی از مصرف بعضی کالا، رجحانهایِ بینِ دورهای خود را آشکار نموده است.
بنابراین تولّد رمزارزها در صورتیکه حاکی از وجود و تداوم ارزش ذهنی برای آنها باشد و مبادلات آنها مستلزم چشمپوشی از مصرف برخی کالاهای فعلی باشد، واجد ویژگی «قابلیّت ذخیرهکردن ارزش» خواهد بود؛ حتی اگر نوسانات این ارزش بیش از سایر کالاها باشد، باید تأکید کرد که افراد آگاهانه در مواجهه با نااطمینانیهای آتی این روش را برگزیدهاند. افراد قدرت جانشینسازی و توانایی ارزیابی دارند؛ اگر کالاهایی با زحمت کمتر تولید بشوند ولی قیمت بازاری آنها بالا باشد، یعنی سود بیشتری در تولید آنها نهفته باشد، آنگاه تعداد بیشتری از افراد برای تولید آن کالا اقدام خواهند کرد تا جایی که سود تولید کالاهای مختلف به هم نزدیک شود.
ممکن است که در مراحل اولیّۀ ظهور یک پدیدۀ جدید، فرصتهای بیشتری برای کاربرد اطلاعات و خلاقیّتهایی که برای خلق یا تولید رضایتبخشتر یک کالا به کار گرفته نشدهاند، وجود داشته باشد و طبعاً بسامد تغییرات ذهنیّتهای افراد با بسامد تولید، انتقال و کشف این اطلاعات متناسب خواهد بود. «معیار سنجش و حسابداری» را میتوان از چند جهت مورد توجّه قرار داد. در وهلۀ اول موضوع مربوط میشود به ویژگیهایی نظیر همگنبودن، تقسیمپذیر بودن، در دسترس بودن و نظایر اینها کهبیت کوین و ارزهای دیجیتال از این جهت با سایر پولهای دستوری رایج تفاوت چندانی ندارند.
موضوع بعدی ملاحظات مربوط به ثبات نسبی ارزش بیت کوین و ارزهای دیجیتال است. قیمتهای عینی ـ که براساس واحدهای پول بیان میشوند ـ بازتاب رجحانهای بیندورهای ما هستند. و تمایل داریم با مشاهدۀ قیمتهای عینی، در شکل دادن ارزشها، «دقّت بیشتری» به شناخت و دانش خودمان ببخشیم. ما برای مواجهۀ رضایتبخشتر با نااطمینانیهای آتی، تلاش میکنیم این «دقّت بیشتر» را از راه کمّیسازی و سنجشپذیر کردن قیمتهای عینی ـ بهعنوان نمایندۀ ارزشهای ذهنی ـ و ثبات بخشیدن به مقایسۀ آنها در طول زمان، انجام دهیم.
ما نباید فراموش کنیم که این نوسانات حاوی اطلاعاتی هستند که در پی آنها بودهایم. بنابراین اصل وجود این نوسانات مورد مناقشه نیستند، بلکه رویدادهای واقعی جهان ما که منشأ این نوسانات هستند باید مدنظر باشند. بنابراین سطحی از نوسانات که این «دقّت بیشتر» را با اختلال جدّی مواجه نکند، میتوانیم بپذیریم. و با توجّه به گزینههای در دسترس برای ذخیرهکردن ارزش در طول زمان و مکان، ما در تلاش هستیم که بهترین گزینه را انتخاب کنیم؛ از این رو بیش از آنکه به ثبات مطلق ارزش یک رمزارز نیاز داشته باشیم به ثبات ارزش نسبی هر رمزارز در مقابل سایر رمزارزها برای انتخاب یکی از آنها بهعنوان «معیار سنجش و حسابداری» نیاز داریم.
متأسفانه عادت کردن به اینکه در دنیای پولهای دستوری، قیمت نسبی ارزها معمولاً برحسب یک یا چند ارز فراگیر بیان میشود، این نکته را از ذهن دور کرده است که ارزش نسبی این ارزهای فراگیر نسبت به کالاها و خدمات در نوسان است. در واقع استفادهکنندگان هر ارز فقط به ارزش نسبی آن در برابر برخی ارزهای دیگر اهمیّت میدهند و این اهمیّتداشتن ناشی از نیازهای مبادلات کالاها و خدمات است. اگر بیت کوین و ارزهای دیجیتال کاربردهای گوناگونی پیدا کنند، هیچ دلیل وجود ندارد که ارزش پولهای ملّی برحسب رمزارزها بیان نشود. در واقع به هر میزان که رمزارزها، کاربردهای بیشتری پیدا کنند و اعتماد عمومی بیشتری به آنها جلب شود، بیشتر دست به دست خواهند شد و قابلیّت بیشتری برای ذخیرهکردن ارزش خواهند داشت و در نتیجه معیار باثباتتری برای سنجش و حسابداری خواهند بود.
امروزه رمزارزهایی وجود دارند که توانستهاند ثبات نسبی ارزش خود در برابر کالاها و خدمات را تا حدود زیادی حفظ کنند؛ بهویژه اگر نوسان ارزش نسبی آنها در برابر کالاها و خدمات را با انواع پولهای دستوری نظیر دلار مقایسه کنیم و این رمزارزها بهوضوح در مقایسه با آن دسته از پولهای ملّی که گرفتار تورم دورقمی هستند، کارکرد قابل قبولتری بهعنوان «معیار سنجش و حسابداری» داشتهاند.