قرارداد هوشمند چیست و چگونه فعالیت میکند؟
قرارداد هوشمند چیست؟ طی این مطلب قصد داریم شما را با مبحث قراردادهای هوشمند بلاک چین ، شیوه بهر برداری آن در بلاک چین اتریوم ، زبانهای برنامه نویسی قرارداد هوشمند، کاربردها و چالش های پیرامون آن آشنا نماییم. در این مطلب آموزشی تلاش داشته ایم تا حد امکان از پیچیدگی مباحث پرهیز کنیم و مفهوم قراردادهای هوشمند را به عبارت خیلی ساده توضیح دهیم. تا انتهای مطلب با زرین اکسچج همراه باشید..
قرارداد هوشمند چیست؟ چنانچه تقریبا با دنیای بلاک چین و ارزهای دیجیتال آشنایی باشید، قطعا نام قرارداد هوشمند به گوشتان آمده است. هنگامی که با عبارتی مثل قرارداد هوشمند برخورد میکنیم، یقینا نخستین پرسش هایی که به ذهنمان میرسد سوالاتی از این قبیل میباشند: به چه نوع قراردادی، قرارداد هوشمند نسبت داده میشود؟ فرق قرارداد هوشمند با قرارداد معمولی چه میباشد؟ قرارداد غیر هوشمند چگونه است؟ کاربرد قراردادهای هوشمند چیست؟ در صورت قابل استفاده بودن قراردادهای هوشمند، این قراردادها از چه هنگامی به استفاده عموم مردم درخواهند آمد؟ معضلات قراردادهای هوشمند چیست؟ قول های قراردادهای هوشمند جهت آینده بشر چیست و این قول ها تا چه حد عملی میباشند؟ قراردادهای هوشمند بر چه اساسی فعالیت میکنند؟ لازمه بهره از قراردادهای هوشمند چیست؟ همگی اینها پرسش هایی میباشند که در صورت عدم آشنایی با مفهوم و روش فعالیت قراردادهای هوشمند، امکان دارد ذهن شما را به خود درگیر نماید؛ علیالخصوص که پیشرفت رو به رشد تکنولوژی، همه جنبههای زندگی بشر را در بر خواهد گرفت و در چند سال گذشته ، به شکل عینی شاهد تغییر سبک زندگی انسانها بعد از پذیرش عمومی تکنولوژیهای نوین مثل اینترنت، ماهوارهها، شبکههای اجتماعی و … بودهایم. اگر شما نیز جزء آن مجموعه از اشخاص میباشید که قصد ندارید از پیشرفت تکنولوژی جا بمانید و از طرفی پرسش هایی مثل سوالات نوشته شده را در خصوص قراردادهای هوشمند در ذهن خود میپرورانید، طی این مطلب مارا همراهی نمایید.
پیشینه تاریخی قراردادهای هوشمند
انگار که همه تجربیات شگفتانگیز اکنون جهان فناوری، نشانگر مفهوم «متاورس» در رمان «تصادف در برف» نیل استفنسن (۱۹۹۲) میباشد. متاورس تعریفی از یک دنیای مجازیست که در دل دنیای واقعی بوجود آمده. آنچه که استفنسون ربع قرن قبل با تکیه بر تخیلات خود خلق نمود، اکنون الهام بخش خیلی از پیشروان فناوری لقب گرفته:
زمانی که ۱۰ سال قبل هیرو (شخصیت اصلی رمان) اولین بار این مکان را دید، نرمافزار مونوریل هنوزایجا نشده بود. او و دوستانش جهت این که قادر باشند به جاهای متنوع سفر کنند، مجاب بودند نرمافزار اتومبیل و موتورسیکلت ایجاد کنند. آنها نرمافزارهای خود را بیرون میبردند و در بیابان تاریکی در شب الکترونیکی با هم مشغول مسابقه و خوشگذرانی میشدند.
اگربگویمم که در حال حاضر در میان صفحات میانی رمان استفنسون و درست در بیابانی تاریک در شب الکترونیکی مشغول زندگی هستیم ، بیراه نگفتهایم. دنیایی ایجاد شده از بیتها و بایتها، بلاکهای اطلاعات و هش های کریپتوگرافیک، قراردادهای هوشمند و Dapp ها … که در دل دنیای کنونی جریان داشته و بر آن تأثیر خودرا میدهد.
جهت صحبت از قراردادهای هوشمند، ملزم میباشد چند قدم به عقب برویم و از ابتدا مفهوم مجموع قراردادها را با هم مرور نماییم. احتمالاً همه ما تا امروز حداقل یک مرتبه «بستن قرارداد» را تجربه داشته ایم؛ به عنوان نمونه یک قرارداد کاری، قرارداد جهت خرید یا فروش چیزی، یا حتی یک قرارداد ازدواج.
در دنیای کنونی ، مفهوم قرارداد از ها نیز پارا پیشتر گذاشته و امروز میتوانیم ادعا داشته باشیم، تقریباً برای هر فعالیتی که از طریق اینترنت صورت میدهیم، در حقیقت یک قرارداد میان ما و سرویس فراهم دهنده خدمات منعقد میگردد. جهت مثال زمانی که نرمافزاری را دانلود مینماییم، زمانی که در یک شبکه اجتماعی عضو میگردیم و یا وقتی که برای دریافت اطلاعات به سایتی مراجعه داریم؛ در تمامی این موارد ما درحال منعقد کردن یک قرارداد هستیم؛ قراردادی که در طی آن ما در آغاز قوانین و موقعیت های مشخصی را تحت عنوان (terms and conditions یا terms of service) مطالعه و تأیید مینماییم (البته در بیشتر موارد مانند یک مشتری خوب و حرف گوش کن، بدون مطالعه وضیت و قوانین دکمه تایید را کلیک میکنیم)، سپس اگر نرمافزار یا سرویس شامل هزینهای باشد آن را پرداخت نموده و در قبال آن، از آن سرویس معین خدماتی را بدست میاوریم. جهت درک مفهوم قراردادهای اینترنتی لازم نیست راه دوری را پیش بگیریم؛ خیلی از سرویس هایی که روزانه از آنها بهره میبریم، مانند گوگل، اینستاگرام، فیسبوک، اسنپ، تپسی، دیجیکالا و … شامل قراردادهایی از این گونه میباشند.
در مجموع ، یک مفهوم مشترک بر تمام این قراردادها پابرجا میباشد: تعهد به انجام فعالیتی در مقابل برآورده شدن یک نیاز؛ یا به زبان دیگر، یک تعهد دو طرفه جهت عمل نمودن به مجموعهای از شروط و قرارها.
قراردادها درمراحل آغازین پیدایش، میان طرفین معامله به ثبت میرسیدند؛ به این معنی که دو فرد (یا حتی دو گروه از افراد) جهت انجام تعهدات ذکر شده، با یکدیگر عهد نموده و این عهد به شکل شفاهی یا کتبی در میان آنها جاری میشد. ولی این روش در ذات خود با یک معضل اساسی روبرو بود: معضل اعتماد. از آن جایی که هر دو طرف درگیر در این قرارداد ذینفع بودند، هیچ کدام از طرفین قادر نبود به سادگی به طرف دیگر اعتماد نمایند و مسئولیتها و منافع به شکل عادلانه در بین آنها تقسیم نمیگشت. در گذشته انسانها جهت حل این مشکل یک راهحل را پیاده میکردند: رجوع به یک واسطه مورد اعتماد. این واسطه معتمد اغلب فردی شناخته شده (یا اصطلاحاً ریش سفید) در آن ناحیه بود که مورد تأیید بیشتر مردم قرار داشت. این واسطه معتمد بر وظایف و مسئولیتهای هر کدام از طرفین و منافع آنها در برابر انجام مسئولیتها و علاوه بر این توزیع عادلانه این وظایف و منافع نظارت مینمود و در صورت زیرپا گذاشتن قوانین هر یک از طرفین، به عنوان یک شاهد موثق فعالیت مینمود.
به همان شکل که میدانید، نقش واسطه معتمد در زندگی انسانها از قدمت بسیاری برخوردار است و بعد از گذشت سالیان فراوان ، هنوز هم جایگاه خود را از دست نداده است. در دنیای کنونی، واسطههای معتمد تنها تغییر ظاهر داده اند و از افراد قابل اعتماد به نهادها، سازمانها و بنگاهها نقل مکان کرده اند. علاوه بر این طی دو دهه گذشته ، با افزایش سریع تکنولوژی و همهگیر شدن اینترنت، به مرور زمان پلتفرم های اینترنتی شکل گرفته اند و نقش واسطه معتمد را بر عهده گرفتند.
به عنوان نمونه شرکت آمازون یا نمونه وطنی آن، شرکت دیجی کالا را در نظر بگیرید. دیجی کالا یک پلتفرم اینترنتی در زمینه خرید و فروش کالاست که نقش واسطه بین خریدار و فروشنده را برعهده دارد. به این شکل که بجهت ای فروشندگان کالا، بستری جهت معرفی و فروش اینترنتی محصول بوجود آورده و جهت مشتریان، ویژگی مشاهده محصول، بررسی تخصصی، مقایسه، مطالعه نظرات دیگر مصرف کنندگان و در پایان خرید محصولات را فراهم مینماید.
همانطور که در جریان هستید خرید و فروش اینترنتی، حوزه رایجی جهت کلاهبرداری مالی بوده و به شدت نیازمند اعتماد بین خریدار و فروشنده میباشد. حال بجای آنکه خریدار به صدها فروشنده گمنام اعتماد کند و در ازای خرید خود پرداخت اینترنتی صورت بدهد، فقط یک بار به دیجی کالا (به عنوان واسطه) اعتماد مینماید و همه پرداختهای خود را در درگاه این سایت صورت میدهد (که قسمت کوچکی از آن به عنوان کارمزد به دیجی کالا اختصاص خواهد یافت). سپس مشتری با توجه به اعتمادی که به این پلتفرم دارد، مدت زمان بخصوصی را (طبق قرارداد) تا دریافت محصول صبر میکند و بعد از دریافت محصول نیز در صورت مغایرت آن با توصیفات گفته شده از طرف فروشنده، تا مدت زمان خاصی (که در قرارداد معین شده) قادر به مرجوع کردن کالا و دریافت پول خود میباشد. لذا تا به اینجا، پلتفرم دیجی کالا (و همه پلتفرم های همین گونه) مشکل بزرگی به اسم اعتماد آنلاین را جهت طرفین قرارداد رفع کرده میباشد.
ولی آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که وجود واسطه، چه معایب و معضلات بالقوهای را برای قراردادها به همراه خواهد داشت؟ در خلاصه ترین وضعیت ممکن، ضرورت وجود واسطه جهت عقد یک قرارداد، مشکلاتی مانند هزینه مازاد و اضافی، معضل اعتماد به خود واسطه، از بین رفتن حریم خصوصی اشخاص، تجمع قدرت در نهادهای واسطه و … را فراهم میکند. در ادامه به تحلیل این مشکلات خواهیم پرداخت.
مشکلات قراردادهای سنتی و غیر هوشمند
همانطور که در بالا ذکر شد، برای بستن یک قرارداد وجود یک واسطه قانونی ضروری است؛ چرا که به قرارداد بسته شده سندیت و رسمیت میبخشد. اما وجود این واسطهها چندان هم خالی از اشکال نیست. در اینجا قصد داریم به برخی از این مشکلات پرداخته و علل آنها را تحلیل کنیم.
هزینه های اضافی و گزاف
واسطههای عقد قرارداد در دنیای امروزی، دفاتر یا بنگاههای مشخصی هستند که با طی کردن پروتکلهای قانونی خاص، بهعنوان مراکز رسمی این امر شناخته شده و شهادتشان بر بسته شدن یک قرارداد، سندیت قانونی دارد. در همه کشورهای دنیا، تعرفههای مشخصی برای بنگاههایی که این وظیفه را بر عهده دارند در نظر گرفته میشود.
برای مثال، عقد یک قرارداد برای خرید یا فروش یک ملک را در کشور خودمان در نظر بگیرید. برای بسته شدن چنین قراردادی در یک بنگاه معاملات ملکی، هر یک از طرفین قرارداد (خریدار و فروشنده) موظفند مبلغی حدود ۰.۵ درصد از کل مبلغ مورد معامله را به عنوان حق کمیسیون به آن بنگاه مشخص بپردازند. ممکن است در نگاه اول، ۰.۵ درصد مقدار خیلی ناچیزی به نظر برسد؛ اما در عمل اینطور نیست. اگر مبالغ بالایی که در این قراردادهای خرید و فروش ملک رد و بدل میشوند را در نظر بگیرید، متوجه این هزینه سنگین خواهید شد. گاهی برای بسته شدن یک قرارداد، طرفین مجبورند میلیاردها ریال هزینه مازاد بر هزینههای ضروری دیگر را متحمل شوند که همین امر یکی از مشکلات اساسی وجود واسطه در بستن قرارداد (یا اصولاً هر کار دیگری، از جمله انجام تراکنشهای بانکی) میباشد.
مشکل اعتماد به خود واسطه
همانطور که پیشتر گفتیم، دلیل اصلی پیدایش واسطهها، حل مشکل اعتماد میان طرفین معامله بود؛ اما با گذشت زمان رفته رفته مشخص شد که در بسیاری از موارد خود این واسطهها نیز قابل اعتماد نیستند. به عبارت دیگر، همان مشکل اعتمادی که روزی نسبت به طرف دوم قرارداد وجود داشت، اکنون میتواند نسبت به طرف سوم (واسطه) وجود داشته باشد.
کافیست در یک روز خیلی معمولی تلفن همراهتان را بردارید و اخبار روز را چک کنید. تقریباً هر روز در سراسر دنیا خبرهایی درباره خیانت و کلاهبرداری واسطهها منتشر میشود؛ واسطههایی که مبالغ مورد تعهد را از طرفین قرارداد دریافت کرده اما خود به تعهد خویش عمل نمیکنند و بعد از دریافت مبلغ مورد نظر برای همیشه ناپدید میشوند؛ واسطههایی که با یکی از طرفین قرارداد تبانی کرده و با دریافت رشوه به ضرر طرف دیگر اقدام میکنند؛ بانکهایی که تمام سرمایههای مشتریان را به سرقت برده و اثری از خود بجا نمیگذارند؛ بانکهایی که با سرمایههای مشتریان خود به اقداماتی همچون پولشویی و اختلاس میپردازند و …
امنیت و حریم خصوصی
مشکل دیگر قراردادهای واسطه محور، نقض امنیت و حریم خصوصی افراد است. در دنیای امروز، برای عقد یک قرارداد ساده، ضروری است که افراد مراحل احراز هویت مشخصی را طی کرده و اطلاعات شخصی خود از محل زندگی و شماره تلفن گرفته تا اطلاعات بستگان و خویشاوندان را در اختیار سازمانها قرار دهند. حتی در هنگام استفاده از سرویسهای اینترنتی نیز حریم خصوصی شما در معرض خطر خواهد بود.
به عنوان مثال شرکت گوگل، با تکیه بر دیتابیس عظیم و هوش مصنوعی پلتفرمهای خود، تقریباً همه چیز را درباره شما میداند و به خاطر میسپارد. گوگل میداند که نام شما چیست، کجا زندگی میکنید و به چه موضوعاتی علاقه دارید. گوگل با آنالیز دادههای رفتاری شما، میتواند قبل از خودتان حدس بزند که در انتخابات پیش رو به چه کسانی رأی خواهید داد. سادهترین سوء استفاده ممکن احتمالاً این خواهد بود که از این اطلاعات در جهت تبلیغات روانی هدفمند برای خودتان استفاده کند (دفعه بعدی که تبلیغات آغازین ویدئوهای یوتیوب را دیدید، به این فکر کنید که در چند روز اخیر چه موضوعاتی را در گوگل جستجو کردهاید).
در بدترین حالت هم ممکن است واسطه معتمد (!) اطلاعات شخصی شما و میلیونها نفرد دیگر را به دیگر شرکتها بفروشد یا دیتابیس هایش مورد حمله هکرها واقع شود. نظیر اتفاقی که در سال ۲۰۱۶ برای فیسبوک رخ داد و اطلاعات کاربری میلیونها نفر از کاربران آن، به شرکت تحلیل داده کمبریج آنالایتیکا فروخته شد تا با تبلیغات روانی هدفمند، بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا تأثیر بگذارد.
تجمیع قدرت در نهادهای واسطه
یکی دیگر از خطرات بالقوه قراردادهای سنتی، خطر تجمیع قدرت در نهادهای واسطه است. گاهی این سازمانهای واسطه قدرت و اختیارات خود را از قانون میگیرند (همانند بانک یا بیمه تأمین اجتماعی) و گاهی نیز این قدرت به سبب وابستگی جامعه به آن نهاد یا سازمان شکل میگیرد.
برای درک بهتر این موضوع، سیستمهای هوشمند حمل و نقل شهری (مانند Uber یا اسنپ) را در نظر بگیرید. این شرکتها در آغاز فعالیت خود، تسهیلات و تخفیفهای فراوانی را برای جذب رانندگان و مسافران پیشنهاد کرده و در سالهای ابتدایی فعالیت خود کارمزد بسیار اندکی را از رانندگان طلب میکردند. اما رفته رفته این شرکتها به غولهای بیرقیب صنعت حمل و نقل درون شهری تبدیل شده و اکنون جامعه رانندگان و مسافران را به خود وابسته کردهاند (به این معنی که مسافران و رانندگان چاره دیگری جز استفاده از این سرویسها نخواهند داشت).
این وضعیت درست همان چیزیست که با عنوان تجمیع قدرت در یک نهاد واسطه از آن یاد میکنیم. اکنون شرایط و اختیاراتی محیا شده که این شرکتها میتوانند به راحتی میزان کارمزد دریافتی خود را افزایش و یا قوانین استفاده از پلتفرم را به نفع خود تغییر دهند. همه اینها درحالیست که جامعه کاربران به این پلتفرمها وابسته بوده و به احتمال زیاد مجبور به پذیرش این مقررات جدید هستند.
یک مثال آشنای دیگر (که همه آن را تجربه کردهایم)، بانک ها هستند. بانک ها در ازای تعهداتی که در هنگام افتتاح حساب از متقاضیان دریافت کردهاند، به آنها خدماتی ارائه میدهند. مثلاً ایجاد سرویس پیامکی برای اطلاع از وضعیت حساب بانکی؛ اما درست زمانی که اکثریت مشتریان به این سرویس وابسته شدند، همه بانک ها در اقدامی هماهنگ شروع به کسر مبالغی به عنوان «هزینه سرویس پیامکی» از حساب مشتریان خود نموده و به مشتریان اعلام کردند درصورت عدم تمایل به استفاده از این سرویس، آن را برایتان غیر فعال میکنیم (بله؛ این بانک های دوست داشتنی)!
به نظر شما آیا مشتریان راه حلی عملی برای غلبه بر این مشکل و انجام امور ضروری خود از روشی دیگر را خواهند داشت؟ بیان این مسئله به این معنی نیست که این اقدام لزوماً توسط تمامی نهادهای واسطه روی خواهد داد؛ اما خطر بروز آن در دنیای واقعی نیز قابل انکار نیست.
بروکراسی سازمانهای واسطه
همه شما با سلسله مراتب خسته کننده و بروکراسی در سازمانها آشنایی دارید. برای گرفتن یک وام بانکی دهها صفحه از مدارک خود کپی گرفتهاید و بارها بین مسئولین مختلف بانک پاسکاری شدهاید و احتمالاً روزها یا ماهها در صف انتظار برای بررسی شرایط دریافت وام صبر کردهاید. عجیب نیست؛ بروکراسی یکی از ویژگیهای طبیعی (و عذابآور) قراردادهای سنتی و سازمانهای واسطه است. همه چیز باید چندین بار مورد بررسی قرار گیرد. مکانیزم سنتی ثبت و مدیریت دادهها از سرعت اندکی برخوردار بوده و هماهنگی میان بخشهای مختلف سازمان (و به ویژه سازمانهای دولتی) در اجرای قراردادها، چیزی نزدیک به صفر است. همچنین خطا و اشتباهات انسانی در این سیستمها از جمله موارد گریزناپذیر هستند.
در چنین شرایطی، پیدایش دفترکلهای توزیع شده، فناوری بلاک چین و قراردادهای هوشمند، به هماهنگی و یکپارچه سازی بخشهای گوناگون سیستمهای اطلاعاتی کمک خواهد نمود.
قرارداد هوشمند: جایگزین قدرتمند قراردادهای سنتی
پرسش اینجاست که با وجود تمامی مشکلات ذکر شده برای قراردادهای سنتی و واسطههای معتمد، فناوری بلاک چین چگونه این مشکلات را حل میکند؟ طی سالهای اخیر فناوری بلاک چین با فراهم ساختن بستر قراردادهای هوشمند، افقهای جدیدی را پیش روی ما گشوده است:
استفاده از یک شبکه غیرمتمرکز برای تعیین طرفین قرارداد، ضبط شروط قرارداد، توزیع وظایف، تعیین منافع، تضمین عمل به شروط و در نهایت اجرایی شدن قرارداد، فقط و فقط در صورت عمل کردن طرفین به شروط ذکر شده؛ بدون نیاز به هیچگونه شخص سوم یا واسطه.
سازوکار قراردادهای هوشمند به زبان ساده
بیایید یک چالش ذهنی را تمرین کنیم. یک قرارداد سنتی (از هر نوع ممکن) را در نظر بگیرید و سعی کنید راه حلی برای حذف واسطه از این قرارداد پیدا کنید؛ بدون اینکه مجبور باشید طرف دوم قرارداد را بشناسید یا به او اعتماد کنید.
برای مثال یک قرارداد خرید ملک را در نظر میگیریم. طرفین قرارداد همان خریدار و فروشنده هستند، و واسطه آن نیز بنگاه معاملات ملکی. ابتدا طرفین قرارداد به توافق اولیه میرسند و بعد تمامی شرایط قرارداد، اعم از مشخصات ملک، مبلغ، بیعانه، زمان تحویل، زمان انتقال سند و … را در متن قرارداد ذکر میکنند. حال پس از پرداخت کارمزد دفتر املاک، تقریباً کار تمام است. خریدار مبلغ (یا بخشی از مبلغ) را پرداخت میکند و فروشنده در موعد مقرر خانه را تخلیه میکند. اگر هر یک از طرفین قرارداد در موعد مقرر به تعهداتشان عمل نکنند، طرف دیگر با استناد به متن قرارداد به مراجع قضایی شکایت خواهد کرد (البته به شرطی که خود قرارداد سالم باشد، و ملک از پیش فروخته شده را به شما نفروخته باشند).
حالا چطور میتوانیم نقش واسطه را از پاراگراف بالا حذف کنیم؟ طوری که دیگر نه لازم باشد به طرف دوم اعتماد کنیم، نه حتی لازم باشد او را بشناسیم، نه کارمزد میلیونی به بنگاه املاک پرداخت کنیم و نه نگران کلاهبرداری، جعل یا خطا و اشتباه در متن قرارداد باشیم. قراردادهای هوشمند اینجا وارد بازی میشوند:
تصور کنید که همین قرارداد بر روی یک پلتفرم اینترنتی و به صورت یک کد متن باز اجرا شود که در آن شروط لازم برای نهایی شدن یک قرارداد ذکر شود، مبلغ قابل پرداخت تعیین شود و به محض اجرایی شدن شروط و پرداخت مبلغ، قرارداد نهایی تلقی شده و مالکیت ملک به صورت قطعی و غیر قابل بازگشت از فروشنده به خریدار منتقل شود.
این دقیقاً ساز و کار یک قرارداد هوشمند به زبان ساده است؛ یک قرارداد مطمئن با شرایط کاملاً واضح و مشخص و از همه مهمتر، کم هزینه و بیواسطه. تصویر زیر گویای همه چیز است.
نمونه ابتدایی و شناخته شده قراردادهای هوشمند در دنیای ما، دستگاههای فروش خودکار یا وندینگ ماشینها (vending machines) هستند. عملکرد این دستگاهها این گونه است که شما پولی را وارد آنها میکنید، دستگاه توسط کدهای از پیش نوشته شده، پول را پردازش میکند، میزان ارزش و همچنین اعتبار آن را میسنجد و در نهایت محصول مورد نظر را به شما تحویل میدهد؛ بدون نیاز به فروشنده که در این مثال در واقع نقش همان واسطه را ایفا میکند.
احتمالاً تشبیه معروف قرارداد هوشمند به وندینگ ماشین را از خیلیها شنیدهاید. خوبی این مثال آن است که بدون هیچ توضیح اضافهای، مفهوم کلی یک قرارداد هوشمند را به شما انتقال میدهد؛ و البته بدی آن اینست که بسیاری از افراد را به راحتی قانع کرده و از ادامه جستجو باز میدارد (به این صورت که: قرارداد هوشمند؟ می دونم چیه بابا… ببین یه وندینگ ماشینو تصور کن، قرارداد هوشمندم همونه حالا یه سری کد و اینا هم قاطیشه).پس لطفاً از آنچه که تا به اینجا مطالعه کردید قانع نشوید و مقاله را ادامه دهید تا از سادهترین تعاریف به درکی واقعی و درست از مکانیزم قراردادهای هوشمند برسیم.
حقیقت این است که وقتی از قرارداد هوشمند صحبت میکنیم، منظورمان ابداً این نیست که این قراردادها دارای هوش ذاتی بوده یا اینکه قابلیت یادگیری عمیق دارند؛ خیر. در واقع قراردادهای هوشمند، شبیه به همان برنامههای نرمافزاری کامپیوتر عمل میکنند؛ با این تفاوت که این برنامهها به شکل کاملاً توزیع شده، بدون دخالت هرگونه واسطه یا قدرت متمرکز، به صورت درست و دقیق و غیر قابل توقف اجرا خواهند شد. حتی ناعادلانه بودن یا ظالمانه بودن قرارداد نیز تأثیری در اجرا یا عدم اجرای آن نخواهد داشت؛ چرا که اصولاً قرارداد هوشمند صاحب شعور یا هوش ذاتی نبوده و فقط اجراکننده توافقات اولیه طرفین در قالب کد کامپیوتری است.
تصویر زیر نشان دهنده یکی از توییتهای تاریخی ویتالیک بوترین خالق قراردادهای هوشمند اتریوم است که از بکارگیری واژه «قرارداد هوشمند» ابراز پشیمانی کرده و معادل بهتر برای این قراردادها را «اسکریپتهای پایدار» نامیده است.
به بیان دقیقتر میتوان گفت قراردادهای هوشمند اتریوم، همان برنامههای کامپیوتری هستند که بر روی ماشین مجازی اتریوم (EVM) و در مقیاس جهانی قابل اجرا هستند. در ادامه این مقاله به طور کامل با مفهوم ماشین مجازی اتریوم آشنا خواهید شد.
ایده اولیه قراردادهای هوشمند
ایده اصلی قرارداد هوشمند ابتدا در سال ۱۹۹۴ و توسط یک دانشمند علوم کامپیوتر به نام نیک زابو (Nick Szabo) مطرح شد.
لازمه اجرای قرارداد هوشمند ، فناوری بلاک چین است. به عبارت بهتر، قراردادهای هوشمند بر بستر بلاک چین کار میکنند و خارج از بلاک چین کارایی ندارند. ایده بلاک چین نیز به عنوان یک پایگاه داده غیرمتمرکز در سال ۱۹۹۱ توسط دو دانشمند به نامهای استوارت هابر (Stuart Haber) و اسکات استورنتا (Scott Stornetta) مطرح شد که البته تا سال ۲۰۰۹ قابلیت اجرایی پیدا نکرد. بیت کوین که اولین ارز رمزنگاری شده جهان است، به عنوان اولین پروژهای شناخته میشود که به بلاک چین قابلیت اجرایی بخشید و اهداف خود (یعنی نقل و انتقالات مالی) را تماماً بر روی آن پیادهسازی کرد. به همین دلیل، بسیاری از افراد بلاک چین را مترادف با ارزهای دیجیتال و کاراییهای آن را محدود به خرید و فروش و انتقال این ارزها میدانند؛ اما در حقیقت اینطور نیست. کاربردهای بلاک چین بسیار گستردهتر از نگهداری یا نقل و انتقال ارزهای دیجیتال است. امکان پیادهسازی قراردادهای هوشمند، یکی از همین کاربردهاست.
گس چیست؟
واحدی برای کارمزد محاسبات شبکه
همانطور که پیشتر گفتیم، برای این که قرارداد هوشمند (یا اساساً هر تراکنش دیگری) در بلاک چین اتریوم به اجرا گذاشته شود، کد آن باید برای تمامی اعتبارسنجها یا فول نودها فرستاده شده و مورد تأیید آنها قرار گیرد؛ این روند، همان دستورالعملیست که در الگوریتمهای اجماع مبتنی بر گواه اثبات کار در پیش گرفته میشود. در الگوریتمهای اجماع گواه اثبات کار، توان پردازشی بسیار بالایی از فول نودها یا همان ماینرها برای اعتبارسنجی تراکنشها و پردازش قراردادها صرف میشود.
از یک سو هرچه تعداد این فول نودها بیشتر باشد، توزیع شدگی و امنیت کل شبکه نیز به همان نسبت افزایش مییابد (چرا که هکرها برای حمله به شبکه، توان پردازشی بسیار بیشتری را احتیاج خواهند داشت) و از سوی دیگر تعدد ماینرها باعث مصرف بیشتر منابع پردازشی (شامل سخت افزار و انرژی و زمان) خواهد شد. بنابراین منطقی است که ماینرها برای تأیید هر تراکنش و یا ماین کردن هر بلاک، مبلغی را به عنوان پاداش و کارمزد دریافت کنند؛ تا هم توان پردازشی مصرف شده جبران شود و هم ماینرهای بیشتری برای عضویت در این شبکه ترغیب شوند.
بخشی از این مشوقها به صورت پاداش استخراج بلاک (که در حال حاضر میزان آن ۲ اتر است) به ماینرها تعلق میگیرد؛ اما اعتبارسنجی و ثبت هر تراکنش یا اجرای هر قرارداد هوشمند نیز به نوبه خود مستلزم پرداخت کارمزد (fee) است.
به بیان ساده، گس (Gas) در شبکه اتریوم، واحدی برای پرداخت کارمزد است؛ اما همانطور که پیشتر گفتیم، گس علاوه بر بحث کارمزد، نقش حیاتی دیگری را نیز در شبکه اتریوم ایفا میکند. در واقع گس، محدودیتی است که بر روی محاسبات انجام شده در شبکه اعمال میشود تا از حملات خرابکارانه و یا وجود حلقههای پایان ناپذیر در کد قراردادهای هوشمند جلوگیری کند. به همین منظور فرستنده تراکنش در شبکه اتریوم، باید میزان گس تراکنش را تعیین کرده و معادل آن در حساب خود موجودی داشته باشد. اما سوال اینجاست که گس چگونه تعیین میشود؟
حد گس، قیمت گس و نحوه تعیین آنها
کسی که تراکنش را ارسال میکند، برای تعیین گس باید دو پارامتر را مشخص کند: حد گس (Gas limit) و قیمت گس (Gas Price). پیش از تعریف حد گس و قیمت گس، لطفاً به این مثال توجه کنید:
فرض کنید خودروی شما برای هر ۱۰ کیلومتر رانندگی، به یک لیتر بنزین احتیاج دارد و قیمت هر لیتر بنزین نیز یک دلار است. شما با داشتن این اطلاعات، میتوانید پیشبینی کنید که به عنوان مثال برای ۵۰ کیلومتر رانندگی، به ۵ لیتر بنزین احتیاج خواهید داشت و هزینه بنزین شما در مجموع ۵ دلار خواهد شد. در این مثال، تعداد لیتر بنزینی که برای سفر خود احتیاج دارید، نماینده مفهوم حد گس، و قیمت هر لیتر بنزین، نماینده قیمت گس است. بنابراین مجموع هزینه پرداختی شما برای سوخت، برابر با حاصلضرب حد گس (تعداد لیتر)، در قیمت گس (قیمت هر لیتر بنزین) خواهد بود.
حال به تعاریف زیر توجه کنید:
- حد گس (Gas limit)*: حداکثر واحد گسی است که برای انجام همه محاسبات یک قرارداد یا یک تراکنش مورد نیاز است و میزان آن به پیچیدگی عملیات بستگی دارد. برای هر آپ کد (Op code) یا دستور عملیاتی خاص در EVM، حد گس مشخص شده و میزان آن ثابت خواهد بود.
*توجه داشته باشید که در وایت پیپر اتریوم، بجای عبارت gas limit ، از start gas استفاده شده که منظور هر دو عبارت همان حد گس است.
- قیمت گس (Gas Price): مقدار اتری است که برای هر واحد گس هزینه میشود و در حقیقت اولویت انجام تراکنش را برای ماینرها مشخص میکند. لازم به ذکر است که قیمت گس بر خلاف حد گس، ثابت نیست و تعیین مقدار آن کاملاً بر عهده فرستنده تراکنش است (مانند کارمزد بیت کوین)؛ اما با توجه به میزان ترافیک موجود در شبکه، استانداردهایی برای تعیین قیمت گس مشخص شده است که میتوانید از سایت info مشاهده کنید. به عنوان مثال، در تصویر زیر ۳ قیمت گس پیشنهادی (در تاریخ ۱۲ شهریور ۹۹) با اولویت حداقل (تأیید تراکنش در ۳۰ دقیقه)، استاندارد (تأیید تراکنش در ۵ دقیقه)، و سریع (تأیید تراکنش در ۲ دقیقه) را مشاهده میکنید.
همانگونه که در تصویر بالا مشاهده میکنید، میزان گس با Gwei (بخوانید گوِی یا جی وِی) بیان میشود. وِی (wei) واحد خرد شده اتر است (مانند ساتوشی برای بیت کوین) و رابطه آن با اتر به صورت زیر بیان میشود:
چنانچه برای انجام تراکنش اتریوم از کیف پولهایی همچون اگزودوس یا کوینومی استفاده کنید، کیف پول به طور خودکار کارمزد حداقلی یا استاندارد را برای تراکنش تعیین میکند و چنانچه از کیف پولهای مخصوص اتریوم مثل مای اتر والت (myetherwallet) یا متا مسک (metamask) استفاده کنید، میتوانید به صورت دستی قیمت گس را تعیین کنید.
در نهایت مقدار کل کارمزد پرداخت شده (مانند مثال خودرو و بنزین) از حاصلضرب حد گس در قیمت گس به دست میآید:
برای تعیین حد گس نیز دقت داشته باشید که حد گس باید برابر یا بیشتر از حداقل گس مورد نیاز برای انجام محاسبات باشد. به عنوان مثال حد گس لازم برای انجام یک تراکنش ساده، ۲۱۰۰۰ گس است. در صورتی که این تراکنش قرارداد هوشمندی را فعال کند یا خود شامل کد یک قرارداد هوشمند باشد، باید گس مربوط به محاسبات انجام شده نیز در این تراکنش لحاظ شود:
در تصویر زیر نمونه یک تراکنش فعال کننده قرارداد هوشمند را مشاهده میکنید:
چنانچه حد گس از حداقل میزان لازم برای انجام محاسبات کمتر باشد، تراکنش (و پردازشهای مربوط به آن) تا لحظه پایان یافتن گس ادامه مییابد؛ سپس با اتمام گس، تراکنش ناموفق اعلام شده، تمامی مبالغ منتقل شده به حساب فرستنده بازگردانده میشود، و حالت حساب ها نیز به حالت قبلی باز میگردد. اما گس مصرف شده به حساب نود ماینر فرستاده شده و دیگر قابل بازگشت نیست. در صورتی که حد گس از حداقل گس لازم برای انجام محاسبات (actual gas) بیشتر باشد، تراکنش با موفقیت اجرا شده و در نهایت، گس اضافی به حساب فرستنده تراکنش بازگشت داده میشود.
دستاوردهای انقلابی که بدون وجود قراردادهای هوشمند میسر نبود
ظهور بلاک چین در جهان، انقلابی بود که تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داد. تأثیر ظهور بلاک چین بر جامعه بشری اگر بیشتر از تأثیر ظهور اینترنت نباشد، کمتر هم نیست. در حال حاضر بسیاری از افراد این فناوری را شکلدهنده آینده جهان و بر هم زننده کل نظم موجود و حاکم بر آن میدانند. اما این فناوری نیز مانند هر فناوری نوظهور دیگری، برای این که بتواند جای اصلی خود را در میان انسانها پیدا کرده و قابلیتهای حداکثری خود را به رخ بکشد، نیازمند زمان است.
یکی از امکاناتی که امروزه به واسطه پیدایش بلاک چین در دسترس بشر قرار گرفته، امکان استفاده از قراردادهای هوشمند است. در مورد قابلیتهای قراردادهای هوشمند، دلایل به وجود آمدن آنها و مشکلاتی که بهوسیله آنها از زندگی بشر رفع شد صحبت کردیم. اما قابلیتهای قراردادهای هوشمند فقط محدود به همینها نیست. قراردادهای هوشمند با ظهور خود عرصه را برای دستاوردهایی جدید و انقلابی مهیا کرده و بهعنوان بستری برای اجرای بسیاری از آنها عمل کردند. در ادامه قصد داریم به چهار مورد از این دستاوردها یعنی «اپلیکیشن های غیرمتمرکز(dapps) ، صنعت مالی غیرمتمرکز (DeFi) ، سازمان های خودمختار غیرمتمرکز (DAO) و عرضه اولیه سکه (ICO)» بپردازیم.
اپلیکیشن های غیرمتمرکز یا Decentralized Apps (dApps)
یکی از مهمترین و اساسیترین دستاوردهای قراردادهای هوشمند ، اپلیکیشنهای غیرمتمرکز یا dapp ها هستند. برای درک بهتر مفهوم اپلیکیشن غیر متمرکز ، بهتر است ابتدا عملکرد اپلیکیشن های متمرکز را بررسی کنیم. تقریباً تمامی وبسایتها و اپلیکیشن هایی که هر روزه با آنها تعامل داشته و از آنها استفاده میکنیم، از نوع متمرکز و تحت وب معمولی هستند. منظور از متمرکز بودن، این است در تمامی این پلتفرمها، پایگاههای داده به طور کامل تحت اختیار و حاکمیت یک نهاد واسطه همچون گوگل، آمازون، فیسبوک، اوبر، اسنپ یا دیجی کالاست.
اگرچه پیدایش این پلتفرمهای متمرکز تا کنون منافع بسیاری را برای کاربران به همراه داشته، اما این به معنی عاری از مشکل بودن آنها نیست. به طور مثال عملکرد گوگل را در نظر بگیرید؛ روزانه میلیونها کاربر در حال جستجوی موضوعات گوناگون در گوگل هستند و از سوی دیگر هزاران کسب و کار گوناگون نیز در در حال تولید محتوا فضای اینترنت میباشند. همه ما (به دلایلی که معلوم نیست چرا!) به الگوریتم سرچ و جستجوی گوگل اعتماد کامل داریم (در حالی که میدانیم بسیاری از محتواهای ما سانسور میشوند)؛ همه ما به امنیت ایمیلهایمان در سرویس Gmail اعتماد داریم (در حالی که میدانیم حسابهای کاربریمان هک میشوند)؛ همگی حاضریم تبلیغات هدفمند گوگل در ابتدای ویدئوهای یوتیوب (Youtube) را تحمل کنیم؛ همه ما گوگل را محرم حریم خصوصی خود دانسته و اجازه میدهیم که مرورگر کروم (Google Chrome) کوکیهای سوابق سرچ ما را ذخیره کند؛ در نهایت نیز همه با اشتیاق اجازه میدهیم گوگل از محتوایی که خودمان تولید میکنیم، کسب درآمد کند! چگونگی شکل گیری این روند، امری طبیعیست. گوگل در ابتدا خدمتی حیاتی (موتور جستجو) به کاربران خود پیشنهاد کرده و رفته رفته بندهایی را به قرارداد میان ما و خودش افزوده است. کاربران هم که اکنون محتاج خدمات گوگل هستند، چارهای جز پذیرش حاکمیت بی چون و چرای گوگل ندارند. همین داستان تقریباً درباره اکثر پلتفرمهای متمرکز دیگر نیز صدق میکند.
اما آیا تا به حال به جایگزینی برای این پلتفرمهای واسطه فکر کردهاید؟ مثلاً پلتفرمی که به شما اجازه دهد خودتان مستقیماً از فروش محتوایتان کسب درآمد کنید؛ پلتفرمی که در آن هیچ قدرت متمرکزی امکان سانسور محتوای شما را نداشته باشد؛ یا اینکه حتی در ازای تماشای تبلیغات در این پلتفرم پول دریافت کنید؛ پلتفرمی که کوکیهای شما را ذخیره نکند و اختیار تمامی دادهها و اطلاعات شخصی شما (نظیر پروفایل کاربری، ایمیلها، کوکیها، سوابق سرچ، پسوردها و …) را به خودتان واگذار کند. شاید چنین چیزی در ظاهر عجیب به نظر برسد اما خبر خوش این که امروزه اپلیکیشن های غیرمتمرکز این امکان را برای ما محیا ساختهاند.
از منظر تخصصیتر، اپلیکیشن غیرمتمرکز یک وبسایت مبتنی بر پلتفرم های بلاک چینی متن باز است که توسط قرارداد هوشمند به شبکه بلاک چین متصل میشود. در وبسایت های متمرکز، کاربران توسط یک رابط کاربری به نام ای پی آی (API) به دیتابیس وبسایت متصل میشوند؛ در حالیکه در اپلیکیشن های غیرمتمرکز، کاربران توسط قرارداد هوشمند به شبکه بلاک چین متصل خواهند شد. بنابراین در نرم افزارهای غیرمتمرکز، قرارداد هوشمند نقش ای پی آی و بلاک چین نقش دیتابیس های سنتی را ایفا کرده و وجود هر دوی آنها ضروری خواهد بود. ظاهر نرم افزارهای غیرمتمرکز با انواع متمرکز تفاوتی نداشته و فرانت اند (frontend) آنها یکسان است. نقطه تمایز این دو در استفاده نرم افزارهای غیرمتمرکز از بلاک چین در قسمت بک اند (backend) است. امروزه بسیاری از توسعهدهندگان علاقهمند به راهاندازی اپلیکیشن غیرمتمرکز خود بوده و از پلتفرمهای بلاک چینی مختلف با قابلیت اجرای قرارداد هوشمند (که در قسمت بعد به برخی از آنها اشاره میکنیم) برای این کار استفاده میکنند. اتریوم، ترون، EOS و بلاک استک (Blockstack) از جمله پلتفرمهای بلاک چینی پرطرفدار در میان توسعه دهندگان، برای ساخت اپلیکیشنهای غیرمتمرکز هستند.
چین لینک (Chainlink)، بریو (Brave) ، آگر (Augur) ، استورج (storj) و چین یارد (Chainyard) نمونههایی موفق از اپلیکیشن های غیرمتمرکز بلاک چینی هستند. در ایران نیز سامانه کارچین (Carchain) از جمله اپلیکیشن های غیرمتمرکز در دست توسعه در حوزه خدمات حمل و نقل است. در اینجا به معرفی دو نمونه از اپلیکیشنهای غیرمتمرکز اتریوم میپردازیم.
صنعت مالی غیرمتمرکز یا Decentralized Finance (DeFi)
DeFi (بخوانید دیفای) از نظر لغوی، مخفف عبارت Decentralized Finance یا صنعت مالی غیرمتمرکز است. همانطور که از اسمش پیداست، دیفای در برابر صنعت مالی یا اقتصاد متمرکز (Centralized Finance/CeFi) قرار میگیرد؛ یعنی دقیقاً اقتصادی که امروزه بر جهان حاکم است. defi را شاید بتوان در حال حاضر، بزرگترین دستاورد اتریوم و بزرگترین گام آن در جهت دستیابی به اهدافی دانست که ویتالیک بوترین از ابتدا در سر داشت. به طور کلی هر فعالیتی که به امور مالی و اقتصادی مرتبط باشد، قابلیت تمرکززدایی داشته و میتوان آن را در زمره کاربردهای DeFi به شمار آورد. در تصویر زیر برخی از مهمترین کاربردهای DeFi و همچنین نمونههایی از اپلیکیشنهای ساخته شده در این حوزه را مشاهده میکنید.
در میان تمامی این کاربردهای ذکر شده، پلتفرمهای وام دهی غیرمتمرکز و صرافی های غیرمتمرکز از اهمیت ویژهای برخوردارند که در ادامه توضیحاتی درباره آنها ارائه خواهیم داد:
پلتفرمهای وام دهی غیرمتمرکز
اپلیکیشن های وامدهی و وامگیری (lending and borrowing) اتریوم به معنای حقیقی کلمه، انقلابی را در صنعت مالی در جهان به پا کردند. امروزه ما در اتریوم با پروژههایی روبهرو هستیم که دقیقاً مانند بانکها اما با شرایط خیلی راحتتر از آنها، به کاربران خود وام میدهند. دریافت وام از این اپلیکیشنها (بر خلاف بانکها) نیازمند هیچگونه ضامن معتبر، فیش حقوقی و یا بروکراسی اداری نیست و همینطور در مدت زمان خیلی کوتاهتری به انجام میرسد. هر شخصی میتواند در ازای سپردهگذاری مقدار مشخصی از سرمایه، n برابر آن را تحت عنوان وام از این پلتفرمها دریافت کند و سپس در هنگام تسویه، مبلغی را به عنوان سود به آنها بپردازد (مقدار n ، متغیری است که در اپلیکیشنهای مختلف متفاوت است و از ابتدا در کد قرارداد هوشمند هر اپلیکیشن مشخص میگردد).
همچنین شخصی که مقدار مشخصی از یک رمز ارز را خریداری کرده و قصد فروش آن را نیز ندارد، میتواند به جای صرفاً نگهداری دارایی خود، آن را به تأمین نقدینگی پلتفرمهای وام دهی اختصاص دهد تا از طریق آن، به افراد متقاضی، وام ارائه شود. این شخص سپس در ازای سپردهگذاری سرمایه خود، مبلغ مشخصی را تحت عنوان سود دریافت خواهد کرد. این فرآیند تقریباً چیزی شبیه به سپردهگذاری بلند مدت سرمایه در بانکهاست؛ با این تفاوت که سپردهگذاران هیچ تعهدی برای عدم بازپسگیری سپرده خود در یک مدت زمان مشخص ندارند و در هر زمان دلخواه، میتوانند سرمایه خود را از این پلتفرم جدا کنند. چنین پروژههایی، هیچ تفاوتی در بین افراد مختلف جامعه قائل نمیشوند و هر شخصی با هر شغل، حرفه و سنی میتواند از آنها استفاده کند؛ در حالی که در سیستم مالی متمرکز حاکم بر جامعه، برای مثال افراد زیر سنین قانونی توانایی بازگشایی حساب و دریافت خدمات بانکی را نخواهد داشت.
یکی از همین پروژه های دیفای مختص وام دهی که در حال حاضر به شدت نیز با استقبال کاربران مواجه شده است، اپلیکیشن غیرمتمرکزی به نام MakerDAO (میکردائو) است. MakerDAO یک اپلیکیشن مختص وام دهی با دو توکن منحصر بفرد به نامهای DAI و MKR است. در اپلیکیشن MakerDAO ، از توکن DAI برای ارائه وام به کاربران و همچنین تسویه آن استفاده میشود. DAI یک استیبل کوین با پشتوانه رمز ارز است که قیمت آن همواره یک دلار است؛ هر شخصی در صورت تمایل برای دریافت مقدار مشخصی از DAI ، باید ابتدا ۱.۵ برابر مبلغ درخواستی را در قالب اتر (و یا رمز ارز دیگری به نام BAT) در این اپلیکیشن سپردهگذاری کند. سپس هنگامی که میزان DAI دریافت شده به علاوه میزان سود از پیش تعیین شده توسط این شخص پرداخت شد و اصطلاحاً وام تسویه گردید، میزان اتر (یا BAT) سپردهگذاری شده نیز آزاد شده و به حساب شخص بازگردانده میشود (در خصوص کارایی توکن MKR در قسمت «سازمان خودگردان غیرمتمرکز یا DAO» همین مقاله توضیح خواهیم داد). MakerDAO در زمان نگارش این مقاله دومین پروژه defi از لحاظ حجم بازار و میزان سرمایه قفل شده توسط کاربران است. در صورت تمایل برای مشاهده تمامی پروژه های defi به علاوه رتبهبندی و حجم بازار آنها، میتوانید به این سایت مراجعه کنید: defipulse.com .
صرافی های غیرمتمرکز
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، یکی دیگر از انواع پروژه های defi که با استقبال کاربران مواجه شده است، اپلیکیشن های غیرمتمرکز تبدیل ارز دیجیتال و یا اصطلاحاً صرافی های غیرمتمرکز هستند. دلیل این نامگذاری این است که این اپلیکیشنها نیز دقیقاً مانند صرافی های متمرکز ، وظیفه تبدیل ارزهای دیجیتال را بر عهده دارند؛ اما تفاوت این صرافی های غیر متمرکز یا اصطلاحاً DEX ها (Decentralized Exchanges) با انواع متمرکز آنها در این است که این صرافی ها قراردادهای هوشمندی بر پایه بلاک چین هستند، نه سازمانهایی متمرکز با یک تیم مدیریتی مشخص و از پیش تعیین شده. استفاده از چنین صرافیهایی به دلیل حذف واسطه، کارمزد انجام تراکنش های تبدیل را به طور چشمگیری کاهش میدهد و نیاز به اعتماد به یک شخص سوم را مرتفع مینماید.
یکی از همین صرافی های غیرمتمرکز که مختص بلاک چین اتریوم است و امکانات خوبی را نیز در اختیار کاربران خود قرار میدهد، صرافی غیرمتمرکز یونی سواپ (Uniswap) است. یونی سواپ امکان تبدیل توکنهای ERC-20 به یکدیگر و به اتر را فراهم میکند و نسبت به سایر صرافی های غیرمتمرکز، میزان گس کمتری را نیز از کاربران خود دریافت مینماید.
اپلیکیشن غیرمتمرکز یونی سواپ متشکل از دو قرارداد هوشمند بر روی اتریوم و یک فرانتاند مختص کاربران است که کار با آن را به فرآیند بسیار راحتی تبدیل کرده است. یونی سواپ در زمان نگارش این مقاله، در ردهبندی پروژههای دیفای سایت defipulse.com از لحاظ حجم بازار، در جایگاه ششم قرار دارد.
پروژه های دیفای در دنیای امروز ما، بیش از آن چه که تصور کنید با یک سیر صعودی و تصاعدی از استقبال کاربران مواجه شدهاند. طبق اطلاعات سایت دیفای پالس ، تاکنون ۸.۳۵ میلیارد دلار سرمایه توسط افراد از جای جای جهان در این پروژهها قفل شده است؛ در حالی که این مقدار تا ماه های می و ژوئن ۲۰۲۰ (سه الی چهار ماه پیش) ، چیزی حدود ۱ میلیارد دلار بود. پیشبینیها حاکی از آن است که این روند صعودی ادامه خواهد داشت و به همین علت است که بسیاری از متخصصین و افراد فعال در حوزه بلاک چین و کریپتو ، سال ۲۰۲۰ را سال دیفای میخوانند.
لازم به ذکر است که defi یک مفهوم جدید است و مانند هر نوآوری دیگری، ممکن است مشکلات خاص خود را داشته باشد. محبوبیت ناگهانی defi ممکن است باعث روی آوردن بسیاری از افراد با پروژههای نه چندان منطقی به این نوآوری شود و به همین دلیل است که به عقیده برخی، بخشی از سرمایه قفل شده در آن میتواند تنها یک حباب باشد. تمامی پروژه های دیفای ، پروژه های موفقی نیستند و ممکن است بسیاری از آنها دیر یا زود با شکست مواجه شوند؛ اما مسئلهای که وجود دارد این است که گذشت زمان و مقبولیت گستردهتر این پروژه ها در بین افراد جامعه، این کاستیها و مشکلات را نیز تا حد زیادی برطرف خواهد کرد، حبابها و پروژههای غیرواقعی را از پروژههای کاربردی تمییز خواهد داد و باعث حرکت بیش از پیش جامعه به سمت اهدافی خواهد شد که ویتالیک بوترین در هنگام راهاندازی اتریوم برای خود متصور بود.
سازمان های خودمختار غیرمتمرکز یا DAO ها
عملکرد یک سازمان خودمختار غیرمتمرکز یا Decentralized Autonomous Organization (DAO) از جهت غیرمتمرکز بودن، غیرقابل تغییر یا سانسور بودن اطلاعات، مشارکت همگانی در اتخاذ تصمیمات، شفافیت و امنیت دقیقاً مشابه سایر فناوریهای مبتنی بر بلاک چین است. به طور خیلی خلاصه، DAO سازمان یا شرکتیست که هیچ رییس یا مدیر مشخصی نداشته و از سلسله مراتب مدیریتی تبعیت نمیکند. در این نوع سازمانها، قوانین از پیش نوشته شده که در قالب کد در درون بلاک چین وجود دارند، نقش مدیریتی را ایفا میکنند. طبق این تعریف نیز میتوان گفت بیت کوین اولین سازمان خودمختار و غیرمتمرکز دنیاست که قوانین آن در قالب کد تبیین شده است، به صورت خودگردان و بدون نظارت و کنترل قدرتهای خارجی اداره میشود و همگی اعضایی که در ادبیات شبکه بیت کوین آنها را فول نود مینامیم، به یک اندازه در تصمیمگیریها ایفای نقش میکنند. اما فناوری قرارداد هوشمند که با ظهور اتریوم در اختیار همگان قرار گرفت، راه را برای جذب عموم مردم به راهاندازی و توسعه DAO ها باز کرده و این مفهوم را بیش از پیش به شکلی که امروزه از آن میبینیم نزدیک کرد.
تأسیس یک DAO پیش از هر چیزی به یک قرارداد هوشمند برای کدنویسی و تنظیم قوانین و مقررات این سازمان یا شرکت خاص احتیاج دارد. وقتی که قوانین و مقررات و شیوه عملکرد DAO نوشته شد و در قالب کد در قرارداد هوشمند قرار گرفت، نوبت به مرحله جمعآوری بودجه اولیه میرسد. جذب سرمایه اولیه مرحله بسیار مهمی از تأسیس یکDAO به شمار میرود؛ چرا که هم بودجه اولیه و مورد نیاز برای تأسیس آن را فراهم کرده و هم سهامدارانی که مانند اعضای هیئت مدیره در تعیین سرنوشت و آینده آن نقش دارند را مشخص میکند (افرادی که برای تأسیس یک DAO سرمایهگذاری میکنند، به سهامداران آن تبدیل میشوند). زمانی که مرحله جذب سرمایه سپری شد و یک DAO رسماً تأسیس گردید، با یک سازمان کاملاً خودمختار و مستقل روبرو هستیم که در آن تصمیمات با رأی اکثریت اتخاد شده و تمامی این تصمیمات و تراکنشهای انجام شده به صورت واضح و غیرقابل تغییر بر روی شبکه بلاک چین آن ثبت میشوند. هر یک از اعضای یک DAO که قصد مطرح کردن پیشنهادی در رابطه با عملکرد و یا آینده آن را داشته باشد، پیشنهاد خود را در قالب یک پروپوزال (proposal) کدنویسی کرده و بر روی شبکه بلاک چین آن قرار میدهد. این پیشنهاد سپس به رأی گذاشته شده و در صورت تأیید اکثریت اعضا، به مرحله اجرا میرسد. درصدی از اعضا که تأییدشان برای عملی شدن یک پیشنهاد در DAO ضروری است میتواند متغیر باشد. این درصد باید در کد اولیهای که مربوط به قوانین و مقررات DAO است ذکر شود. میتوانید نمونههایی از مطرحترین DAOها را در اینجا مشاهده کنید.
سایر پلتفرم های بلاک چینی با قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند
علاوه بر اتریوم، پلتفرمهای دیگری نیز امکان پیادهسازی قراردادهای هوشمند بلاک چینی را برای توسعه دهندگان فراهم میکنند؛ اما هر آنچه که تا به این جا در مورد قراردادهای هوشمند گفتیم، مربوط به بلاک چین اتریوم بود. دلیل آن نیز واضح است: اتریوم اولین بلاک چین دنیاست که قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند را فراهم کرده و از بسیاری جهات محیط فوقالعادهای را برای اجرای این قراردادها در اختیار کاربران قرار میدهد. با این وجود، مشکلی که اتریوم (همانند بیت کوین) همواره از آن رنج میبرد، مسئله مقیاسپذیری است؛ به این معنی که تعداد زیاد کاربران آن و استفاده از الگوریتم اجماع اثبات کار، در غالب مواقع منجر به کندی انجام فعالیت در آن میشود. به علاوه، مسئله دیگری که ممکن است برخی را به فکر استفاده از بلاک چین های دیگر به جای اتریوم برای اجرای قرارداد هوشمند بیاندازد، مسئله کارمزد اجرای قرارداد یا همان قیمت گس است. در حال حاضر برخی از پلتفرم های بلاک چینی قابلیت پیادهسازی و اجرای قراردادهای هوشمند را بدون نیاز به پرداخت کارمزد فراهم میسازند (هرچند که ممکن است از بسیاری جهات دیگر، ضعفهایی را نسبت به اتریوم داشته باشند). در ادامه قصد داریم به بررسی جدیترین رقبای اتریوم در این زمینه بپردازیم.
EOS
EOS یک بلاک چین طراحی و عرضه شده توسط شرکت Block.one به مدیریت برندن بلومر (Brendan Blumer) و دن لاریمر (Dan Larimer) است. یکی از تفاوتهای اساسی بلاک چین EOS با بلاک چین اتریوم، استفاده EOS از یک مکانیزم اجماع منحصر بفرد به نام اثبات سهام محول شده یا Delegated Proof of Stake (DPOS) است که برای اولین بار توسط دن لاریمر به دنیای بلاک چین معرفی شد. به طور کلی در مکانیزم های اجماع اثبات سهام ، نیازی به قدرت پردازشی بالا برای حل مسائل پیچیده ریاضی و محاسباتی نیست. در روش اثبات سهام هر کسی که قصد تبدیل شدن به یک نود اعتبارسنج را دارد، باید ابتدا مقداری دارایی را در پلتفرم بلاک چین مورد نظر به عنوان سهام اولیه سپردهگذاری یا اصطلاحاً استیک کرده و سپس نسبت به میزان سهام خود و مدت زمان سپردهگذاری، در فرآیند اعتبارسنجی مشارکت کند.
تفاوت روش اثبات سهام محول شده با روش اثبات سهام در این است که در روش DPoS، هر کسی که ارز یا توکن دیجیتالی بر روی این بلاک چین داشته باشد میتواند در طی یک رأیگیری که به طور مداوم در حال انجام است به ۲۱ نماینده برای اعتبارسنجی بلاکها رأی بدهد؛ قدرت رأیدهی کاربران متناسب با میزان کوینهای سپردهگذاری شده است. از آن جایی که در این بلاک چین مسئولیت اعتبارسنجی تراکنش ها و قراردادها بر عهده فقط ۲۱ نماینده میباشد، سرعت به تأیید رسیدن و اجرا شدن آنها به طرز چشمگیری بیشتر از سایر بلاک چین هاست؛ همین مسأله موجب برتری کلیدی اجرای قراردادهای هوشمند بر روی بلاک چین EOS شده است. طبق ادعای EOS ، این بلاک چین قادر است در هر ثانیه ۴۰۰۰ تراکنش به ثبت برساند.
یکی دیگر از قابلیتهای EOS که ممکن است باعث شود برخی برای پیادهسازی قرارداد هوشمند استفاده از آن را به اتریوم ترجیح دهند، عدم نیاز به پرداخت کارمزد است. دلیل این مسئله نیز به کار گیری روش اثبات سهام واگذار شده است. در واقع در بلاک چین اتریوم به دلیل استفاده از روش اثبات کار ، توان پردازشی ماینرها به صورت اجارهای در اختیار توسعه دهندگان قرار داده شده و دقیقاً به همین علت است که توسعه دهندگان موظفند در ازای استفاده از این توان پردازشی، مبلغی را به عنوان کارمزد به آنها بپردازند؛ در حالی که در بلاک چین EOS ، کاربران به اندازه سهام استیک کرده در بلاک چین ، بر روی توان پردازشی شبکه مالکیت پیدا میکنند و دیگر احتیاجی به پرداخت یک مبلغ مشخص به عنوان کارمزد نیست. برای مثال اگر ۱۰ درصد سهام موجود در بلاک چین EOS متعلق به شما باشد، در این صورت ۱۰ درصد توان پردازشی شبکه نیز به شما تعلق خواهد داشت و شما میتوانید به اندازه این توان پردازشی، به انجام تراکنش و اجرای قراردادهای هوشمند بپردازید.
لازم به ذکر است که زبان برنامهنویسی استفاده شده برای اجرای قرارداد هوشمند بر روی بلاک چین EOS زبان WASM بوده که از ویژگیهای آن میتوان به سرعت، امنیت و قابلیت دیباگ کردن اشاره کرد.
با وجود همه نکات ذکر شده، این نکته را نیز نباید فراموش کرد که بلاک چین EOS به اندازه اتریوم از ویژگی توزیع شدگی و غیرمتمرکز بودن که ذات اصلی فناوری بلاک چین است برخوردار نیست؛ بنابراین میتواند تا حدی مشکلات سیستمهای سنتی و متمرکز را با خود به همراه داشته باشد (البته مسلماً نه به اندازه سیستمهای کاملاً متمرکز.(
ترون (TRON)
بلاک چین ترون ، یکی دیگر از بلاک چین هاییست که از قراردادهای هوشمند پشتیبانی میکند. ترون در ابتدا یک توکن بر روی بلاک چین اتریوم بود؛ اما در تاریخ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۸ توسط جاستین سان (Justin Sun) بنیانگذار و مدیر عامل این شرکت، به طور رسمی از اتریوم جدا شد و بلاک جنسیس (اولین بلاک) خود را بر روی بلاک چین مستقل ترون ایجاد کرد. ترون برای اجرای قراردادهای هوشمند از ماشین مجازی مخصوص خود به نام TRON Virtual Machine یا TVM استفاده میکند. ماشین مجازی ترون نیز یک ماشین تورینگ کامل بوده که برای اکوسیستم ترون طراحی شده است. البته لازم به ذکر است که این ماشین مجازی با ماشین مجازی اتریوم کاملاً منطبق بوده و تمامی قراردادهای هوشمند نوشته شده بر روی اتریوم ، توسط ماشین مجازی ترون نیز قابل اجرا هستند. تطبیقپذیری ماشین مجازی ترون و اتریوم نیاز توسعهدهندگان برای تسلط به یک زبان برنامهنویسی جدید را مرتفع کرده است. تمامی توسعهدهندگان میتوانند توسط محیطهای توسعه زبان برنامهنویسی سالیدیتی (که در بالا ذکر کردیم، مانند Remix)، قرارداد هوشمند خود را کدنویسی کرده و سپس آن را بر روی بلاک چین ترون به اجرا در بیاورند. شاید بتوان گفت تنها تفاوت بلاک چین های ترون و اتریوم که بر نحوه اجرای قراردادهای هوشمند در آنها تأثیرگذار است، استفاده ترون از مکانیزم اجماع اثبات سهام محول شده است. ترون نیز مانند EOS از الگوریتم اجماع اثبات سهام محول شده (DPOS) بهره میبرد؛ که همین مسئله این بلاک چین را از نظر مزایا و معایب اجرای قراردادهای هوشمند به بلاک چین EOS نزدیک میکند. استفاده ترون از این مکانیزم اجماع باعث افزایش چشمگیر مقیاسپذیری این بلاک چین نسبت به اتریوم شده است؛ تا به حدی که طبق ادعای وبسایت رسمی ترون، این بلاک چین قادر است چیزی حدود ۲۰۰۰ تراکنش را در ثانیه انجام دهد. این مقدار برای اتریوم و بیت کوین به ترتیب ۲۵ و ۳ الی ۶ تراکنش در ثانیه است.
کاردانو (Cardano)
یکی دیگر از بلاک چین های با قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند و اپلیکیشن های غیرمتمرکز ، بلاک چین کاردانو است که توسط یکی از همبنیانگذاران اتریوم به نام چارلز هاسکینسون (Charles Hoskinson) راهاندازی شد. کاردانو ویژگیهای جالب و منحصر بفردی را با خود به همراه دارد. امنیت و مقیاس پذیری در بلاک چین کاردانو بوسیله ساختار و طراحی چند لایه آن تأمین شده و روش اثبات سهام منحصر به فرد آن به نام اروبروس (Ouroboros) نیز به افزایش مقیاس پذیری در آن میانجامد. از دیگر نقاط قوت کاردانو، میتوان به تیم توسعه دهندگان آکادمیک این پروژه اشاره کرد.
زبان برنامهنویسی مورد نیاز برای کدنویسی قرارداد هوشمند بر روی بلاک چین کاردانو، زبان پلوتوس (Plutus) است که یک زبان برنامهنویسی طراحی شده بر پایه هاسکل (Haskell) میباشد. هاسکل زبان استفاده شده برای کدنویسی بلاک چین کاردانو است. پلوتوس و هاسکل هر دو زبانهای برنامهنویسی تابعگرا یا فانکشنال (functional) هستند. زبانهای برنامهنویسی تابعگرا نسبت به انواع دستوری (imperative) امنیت شبکه را افزایش میدهند، از خوانایی بالایی برخوردارند، تغییر دادن کدها در آنها راحتتر است که همین مسئله میتواند به سهولت توسعه در آنها بینجامد و همینطور قابلیت جداسازی تابعها در آنها، به آزمایش و دیباگ کردن تابعهای مختلف کمک میکند.
مدیران بلاک چین کاردانو در طی یک کنفرانس مطبوعاتی آنلاین که در تاریخ ۲ و ۳ ژوئن ۲۰۲۰ برگزار کردند، از پلتفرم قرارداد هوشمند این بلاک چین به نام گوگن (Goguen) خبر داده و آن را پلتفرم قرارداد هوشمندتر کاردانو خواندند؛ که همین مسئله از رقابت جدی کاردانو و اتریوم در آینده نزدیک خبر میدهد.
تزوس (Tezos)
بلاک چین تزوس نیز یکی از بلاک چین هاییست که قابلیت پیادهسازی قراردادهای هوشمند و اپلیکیشن های غیرمتمرکز را در اختیار کاربران قرار میدهد. تزوس از یک مکانیزم اجماع منحصر بفرد به نام اثبات سهام سیال استفاده میکند. تفاوت اثبات سهام سیال با اثبات سهام محول شده در این است که در روش اثبات سهام سیال ، هیچ اجباری برای محول کردن مسئولیت اعتبارسنجی به تعداد مشخصی از اعتبارسنجها وجود نداشته و دارندگان توکن ها در صورت تمایل، میتوانند این کار را انجام دهند. در این روش، مالکیت و مسئولیت توکن ها در اختیار دارندگان آنها باقی مانده و همچنین در صورت بروز مشکل امنیتی، فقط نمایندگان مجازات خواهند شد. مکانیزم اجماع اثبات سهام سیال برای اولین بار توسط تزوس و بنیانگذاران آن یعنی کتلین و آرتور بریتمن (Kathleen and Arthur Breitman) به دنیای ارزهای دیجیتال معرفی شد.
زبان برنامهنویسی مورد استفاده برای کدنویسی قرارداد هوشمند بر روی بلاک چین تزوس ، زبان مایکلسون (Michelson) است. این زبان نیز مختص خود تزوس است؛ اما این بلاک چین این امکان را به شما میدهد که در صورت تمایل از زبانهای دیگری مانند پاسکال (Pascal)، پایتون (Python) و هاسکل (Haskell) نیز استفاده کنید. کد قرارداد هوشمند نوشته شده توسط این زبانها سپس به مایکلسون بازگردانی شده و آماده ثبت بر روی بلاک چین میشود.
نئو (Neo)
نئو یک پلتفرم بلاک چینی است که پیشتر انت شیرز (Antshares) نام داشت و اکنون از آن به عنوان اتریوم چینی یاد میشود. نئو توسط یک شرکت تحقیق و توسعه بلاک چین محور واقع در شانگهای چین به نام OnChain توسعه داده شد. هدف اصلی نئو تبدیل شدن به یک شبکه توزیع شده برای دستیابی به «اقتصاد هوشمند» است. در وبسایت رسمی این بلاک چین این جمله را میبینیم:
«اقتصاد هوشمند = قراردادهای هوشمند + هویت دیجیتال + داراییهای دیجیتال»
هدف نئو در واقع ایجاد یک پلتفرم قرارداد هوشمند است که از تمامی مزیتهای اتریوم برخوردار بوده؛ اما در عین حال توسعهدهندگان را به یک زبان برنامهنویسی مشخص محدود نکند. همانطور که قبلاً گفتیم، برای پیادهسازی قرارداد هوشمند بر روی بلاک چین اتریوم لازم است که کاربران به زبان برنامهنویسی سالیدیتی مسلط باشند؛ در حالی که اجرای یک قرارداد هوشمند بر روی بلاک چین نئو توسط زبانهایی مانند جاوا اسکریپت (Java Script) ، سی شارپ (C#) و پایتون (Python) نیز میسر است.
کاربردهای قرارداد هوشمند
تا به این جا درباره مفهوم اولیه قراردادهای هوشمند ، ساز و کار آنها و دستاوردهایی که این قراردادها برای جامعه بشری به همراه داشتهاند به تفصیل سخن گفتیم. قراردادهای هوشمند با همه امکانات و ویژگیهایی که در اختیار دارند، این قابلیت را دارند که در صورت وجود زیرساختهای لازم، در همه ابعاد زندگی بشر مورد استفاده قرار بگیرند. برخی از حوزههایی که قراردادهای هوشمند میتوانند به طور گسترده در آنها مورد استفاده قرار گرفته و موجب بروز تحولی عظیم در آنها شوند عبارتند از:
هویت دیجیتال
یکی از شاخصترین کاربردهای قرارداد هوشمند، کاربرد آن در حیطه هویت دیجیتال است. هویت هر شخصی، یکی از باارزشترین داراییهای اوست؛ و هویت دیجیتال (در صورتی که به نحو صحیح مورد استفاده قرار بگیرد) میتواند فرصتهای فوقالعادهای را در اختیار افراد قرار دهد. برای مثال در دنیای امروز، همه ما در حال استفاده از سایتهای اینترنتی هستیم که خدمات مختلفی را به کاربران ارائه میدهند. اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که تمامی این سایتها (خواسته یا ناخواسته) هویت و اطلاعات ما را در اختیار شرکتهایی قرار میدهند که به این اطلاعات برای پیشبرد برخی از اهداف خود نیاز دارند. در چنین شرایطی، هویت دیجیتالی که با استفاده از قرارداد هوشمند برای افراد ساخته میشود به کمک آنها آمده و به سایتها و شرکتهای خدماتی نیز این امکان را میدهد که بدون دسترسی به هویت واقعی اشخاص، از هویت دیجیتال مشتریان خود برای شناخت آنها استفاده کنند.
معاملات بینالمللی و پرداخت های برون مرزی
معاملات بینالمللی و برون مرزی یکی از حوزههاییست که استفاده از قرارداد هوشمند در آن میتواند موجب بروز یک انقلاب و تحول عظیم شود. وجود قرارداد هوشمند، نقل و انتقال بینالمللی پول و کالا را به شدت تسهیل میکند، موجب افزایش نقدشوندگی داراییها میشود و قدرت مالی تأمینکنندگان، خریداران و موسسات را بهبود میبخشد.
البته لازم به ذکر است که استفاده از قرارداد هوشمند برای انجام معاملات بینالمللی و پرداختهای برونمرزی مستلزم دستیابی به یک استاندارد جهانی و به کار گیری آن است. در صورت دستیابی به این استاندارد، پیچیدگیهای قانونی موجود نیز بر طرف خواهد شد و یک معیار جهانی برای حل و فصل اختلافها به دست خواهد آمد.
سرویس های خدمات مالی (مانند سیستمهای وامدهی و رهن و اجاره)
یکی از کاربردهای مهم و اساسی قرارداد هوشمند، بهبود سرویسهای خدمات مالی از جمله سیستمهای وامدهی و سیستمهای رهن و اجاره است. قرارداد هوشمند این قابلیت را دارد که طرفین قرارداد را به صورت مستقیم و بیواسطه به یکدیگر متصل کرده و از برآورده شدن شروط و ضوابط و تکمیل فرآیند قرارداد اطمینان حاصل کند. همچنین فرآیند قراردادی که به صورت هوشمند منعقد شود، یک فرآیند دقیق و عاری از خطا خواهد بود. برای مثال زمانی که از یک قرارداد هوشمند برای رهن یک ملک استفاده شود، این قرارداد توانایی پیگیری تمامی پرداختها و انتقال مالکیت ملک به شخص مورد نظر در یک برهه زمانی خاص را خواهد داشت.
ضبط و نگهداری اطلاعات مالی
اطلاعات مالی برای سازمانها از اهمیت بسیار بالایی برخودار است؛ قرارداد هوشمند امکان ضبط و نگهداری از اطلاعات مالی را به طور دقیق و شفاف در اختیار سازمانها قرار میدهد. با استفاده از قرارداد هوشمند ، تمامی کارکنان یک شرکت یا سازمان میتوانند به طور هماهنگ و همزمان اطلاعات مالی مورد نیاز را ثبت کرده و همین امر به آنها در کاهش هزینهها (برای مثال هزینههای حسابداری) کمک میکند.
حاکمیت و امور دولتی
به طور خلاصه، قراردادهای هوشمند گام مهمی در جهت اتوماسیون فرآیندها هستند؛ به همین علت استفاده از آنها میتواند برای دولتها و حکومتها بسیار مطلوب باشد. یکی از کاربردهای قرارداد هوشمند در سیستم دولتی، استفاده از آن برای انتخابات و رأیگیری الکترونیک است. سایر قابلیتهای قرارداد هوشمند (از جمله هویت دیجیتال که در بالا به آن اشاره کردیم) نیز میتوانند برای دستیابی به این هدف مورد استفاده قرار بگیرند.
مدیریت زنجیره تأمین
قرارداد هوشمند به طرق مختلفی به بهبود زنجیره تأمین در صنایع کمک میکند. برای مثال، با استفاده از قرارداد هوشمند میتوانیم تعداد موجود از یک محصول خاص را در یک زنجیره تأمین به طور دقیق مشخص کرده و همچنین کمبودها را کشف و پیگیری نماییم.
قرارداد هوشمند به بهبود وضعیت سایر کسب و کارهایی که به نحوی با زنجیره تأمین در ارتباط هستند نیز کمک کرده و با افزایش امنیت و شفافیت، به کاهش خطر فعالیتهای کلاهبردارانه میانجامد. البته لازم به ذکر است که استفاده از قرارداد هوشمند برای زنجیره تأمین در کسب و کارها نیازمند امکانات و تجهیزات خاصی مانند اضافه کردن سنسورها و اوراکلهای دقیق به زنجیره است.
بیمه
یکی از کارکردهای مهم قرارداد هوشمند، کارکرد آن در صنعت بیمه است. صنعت بیمه یکی از بخشهاییست که در غالب مواقع اختلافات زیادی در آن به وقوع میپیوندد. قرارداد هوشمند یکی از امکاناتیست که میتواند به رفع این اختلافات کمک کند. برای مثال یک صحنه تصادف را در نظر بگیرید. اگر در این شرایط قرارداد هوشمندی داشته باشیم که تمامی اطلاعات طرفین مانند اطلاعات گواهینامه و سابقه بیمه آنها در آن ثبت شده باشد، قرارداد هوشمند میتواند به پرداخت آنی و خودکار خسارت به شخص مورد نظر بیانجامد.
خدمات درمانی
افزایش تعامل پذیری در بین مراکز درمانی مختلف و ایجاد امکان به اشتراکگذاری اطلاعات در آنها، یکی از مهمترین دلایلی است که قرارداد هوشمند را به گزینه مناسبی برای بهبود خدمات درمانی تبدیل میکند. همچنین همانطور که میدانیم، عملکرد قرارداد هوشمند به نحوی است که امنیت اطلاعات و حریم خصوصی را به طور کامل حفظ میکند؛ بنابراین نیازی به نگرانی در مورد از بین رفتن محرمانگی اطلاعات بیماران و مراجعهکنندگان نیست.
سیستمهای وام دهی
همانگونه که در بخش Defi اشاره کردیم، یکی از حوزه های اصلی کاربرد قراردادهای هوشمند، سیستم ها و پلتفرم های وام دهی هستند. قراردادهای هوشمند در این میان، قواعد و قوانین دریافت وام، بازپرداخت وام و نحوه محاسبه و دریافت سود را به صورت خودکار اجرا میکنند.
خرید و فروش و معاملات
خرید و فروش رمز ارزها در حال حاضر، غالباً از طریق صرافیهای متمرکز ارزهای دیجیتال صورت میپذیرد که خود موجب تمرکزگرایی در اصلیترین فرایند رمز ارزها یعنی معاملات آنهاست. با تکیه بر سازوکار قراردادهای هوشمند، میتوان صرافیهای غیرمتمرکزی را توسعه داد که قوانین خرید و فروش در آنها به صورت خودکار توسط کد قراردادهای هوشمند انجام میشود.
حسابهای امانی (escrow)
حساب امانی نوعی ابزار پولی است که توسط شخص ثالث در راستای منافع طرفین معامله نگهداری میشود و شامل هر چیز باارزشی مانند سند رسمی، اوراق بهادار و پول است که شخص ثالث تا زمان ایفای تعهدات طرفین معامله آن را نزد خود نگهداری میکند. با استفاده از قراردادهای هوشمند، به راحتی میتوان شخص ثالث یا واسطه را از این سیستم حذف نمود.
مشکلات و چالش های قراردادهای هوشمند
علیرغم تمام مزایایی که قراردادهای هوشمند به همراه دارند، باید به نقایص فعلی این سیستم نیز اشاره کرد؛ بلاک چینها، ابزارهای فنی جانبی، روندهای قانونی و تجربیات توسعه دهندگان هنوز به اندازهای کامل نیستند که بتوان از قراردادهای هوشمند در سطح وسیع استفاده کرد و آنها را به تمامی بخشهای جامعه بسط داد.
در حقیقت اسم قرارداد هوشمند کمی گمراه کننده است؛ همانطور که ویتالیک بوترین میگوید، این قراردادها نوعی اسکریپت پایدار هستند و نه هوشمند! این قراردادها نه بهمعنای واقعی کلمه هوشمند و نه بهمعنای حقوقی آن قرارداد هستند. قراردادهای هوشمند تنها به اندازهای که برنامهنویسان آن هوشمند هستند، توانایی بروز هوش و استعداد دارند. از طرفی از منظر حقوقی، بسیاری از شاخصهای یک قرارداد را ندارند. در اینجا به چند مورد از اساسیترین مشکلات و چالشهای قراردادهای هوشمند اشاره میکنیم:
خطای انسانی
اتوماسیون و مکانیزه شدن فرایندها، از لحظه اجرای کد آغاز میشود؛ اما باید این نکته را مدنظر داشت که کدها همیشه توسط انسانها (برنامه نویسان) نوشته میشوند؛ بنابراین احتمال اشتباه و خطا همیشه وجود دارد.
به عنوان مثال پروژه DAO و پروژه دیفای YAM، از جمله مواردی هستند که به دلیل وجود یک باگ امنیتی در قرارداد هوشمندشان هک شدند و میلیونها دلار از سرمایههای موجود در آنها به سرقت رفت.
مشکل اوراکلها
واژه اوراکل در علوم کامپیوتر، به جعبه سیاهی اطلاق میشود که همیشه حاوی جواب صحیح است. در بحث بلاک چین و قراردادهای هوشمند، اوراکل منبعی است که وظیفه دارد دادههای خارجی صحیح را به عنوان ورودی، در قرارداد هوشمند وارد کند. مسأله اینجاست که اوراکلها نیز نقطه ضعف این سیستم محسوب میشوند؛ چرا که اوراکل ها نیز خطا پذیرند و حتی ممکن است به عنوان یک پایگاه داده متمرکز هک و دستکاری شوند. برای درک بهتر این موضوع به یک مثال توجه کنید:
فرض کنید قرارداد هوشمندی برای فروش آنلاین خانه، بر روی بلاک چین ثبت شده و فروشنده در شروط قرارداد ذکر کرده است که این خانه به قیمت روز فروخته میشود. به این معنی که در کد قرارداد، بندی تعریف شده که قیمت لحظهای املاک را از سایت های آنلاین چک کرده و مطابق آن، قیمت خانه را در قرارداد بروزرسانی کند؛ سایتهای آنلاین قیمت املاک، نوعی اوراکل هستند که دادههای خارجی را به عنوان ورودی به قرارداد میدهند. نکته اینجاست که هک کردن و تغییر قیمت ها در سایت های آنلاین کار چندان سختی نیست؛ یک خریدار میتواند ابتدا با نفوذ به یک وبسایت متمرکز تعیین قیمت، داده های آن را دستکاری کرده و بلافاصله پس از بروزرسانی قیمت های جعلی در قرارداد هوشمند، مبلغ را به قرارداد انتقال دهد تا مالکیت خانه را از آن خود کند.
عدم رسمیت قانونی قرارداد هوشمند
با توجه به ویژگی نوظهور و همگیر نبودن تکنولوژی بلاک چین و قرارداد هوشمند جهت دولت ها، این شکل قراردادها هنوز فاقد وجاهت قانونی میباشند. لذا قراردادهای هوشمند مربوط به زمینه حقوقی (مانند مالکیت املاک، مالکیت معنوی آثار هنری و …) هنوز بوسیله نهادهای قانونی به رسمیت شناخته نخواهند شد؛ پس نمیتوان به مالکیت یک کالا یا یک اثر هنری روی قرارداد هوشمند حساب باز کنیم؛ زیرا اسناد مالکیت هنوز شکل و ظاهر دیجیتالی در اختیار ندارند؛ بلکه فیزیکی میباشند. ضمن اینکه در دیگر زیمنه ها مانند سیستمهای وام دهی، صرافی های غیرمتمرکز، حسابهای امانی و … نیز در صورت وقوع هر شکل از کلاهبرداری، نمیتوان از دولت یا قانون درخواست رسیدگی داشت؛ چرا که غالبا هنوز قانونی جهت این زمینه در دسترس نمیباشد.
هزینههای پیادهسازی
بهره گیری از قراردادهای هوشمند اکنون اولویت هیچ یک از کسب و کارهای سنتی نمیباشد. چرا که پیادهسازی قراردادهای هوشمند بلاک چینی، ملزم به صرف هزینههای نخستین مخصوص خود میباشد. این هزینهها را میتوان از دو جهت بررسی نمود؛ اول هزینههایی که شرکتها جهت تغییر سیستمهای مالی و تجاری خود و همگونی با سیستم قراردادهای هوشمند متحمل خواهند شد و دوم هزینههایی که بر عهده سیستم قضایی قرار خواهد گرفت تا با سیستم قراردادهای هوشمند آشنا بشوند و قوانین و مقررات خود را با توجه به این قراردادها ویرایش نمایند.
مشکل حریم خصوصی قرارداد هوشمند
یکی دیگر از معضلات قراردادهای هوشمند، عمومی بودن آنها میباشد. با اینکه این عمومی بودن قراردادها شکلی از مزیت نیز بشمار میرود و موجب افزایش شفافیت در قرارداد میگردد، ولی از طرفی حریم خصوصی را نیز نقض مینماید. چنانچه دو فرد نیاز به انعقاد یک قرارداد مخفیانه با یکدیگر داشته باشند، قرارداد هوشمند گزینه مناسبی جهت این فعالیت نخواهد بود. البته شایان ذکر است که منظور ما از شفافیت و عمومی بودن، افشای مستقیم مشخصات کاربران نمیباشد. همانطور که میدانید، فناوری بلاک چین با بهره از رمزنگاری نامتقارن و آدرس های کریپتوگرافیک، در عین حفظنگهداری شفافیت، سطحی از حریم خصوصی و ناشناس بودن را برای کاربران فراهم نموده است؛ با این وجود این به معنای غیرقابل رهگیری بودن تمامی تراکنشها نمیباشد؛ چرا که اکنون بعضی شرکتها مانند chainalysis ، با پیگیری زنجیره تراکنشها و تحلیل اطلاعات ، تا میزان امکان ردیابی هویت کاربران را فراهم نموده اند.
مقیاس پذیری
در پایان ، آخرین معضلی که میتوان جهت قراردادهای هوشمند کنونی متصور گردید، معضل مقیاس پذیری بلاک چین میباشد. مقیاس پذیری به بیان ساده یعنی اینکه یک شبکه بلاک چینی قدرت مدیریت چند تراکنش بر ثانیه را در اختیار دارد. اهمیت این مسئله از آنجا سرچشمه دارد که در شبکه بلاک چین ، تمامی اطلاعات از راه تراکنش مبادله و ثبت میگردند. اگر با افزایش مقدار استفاده مردم از قراردادهای هوشمند و بالا رفتن ترافیک شبکه ، فعالیت بلاک چین مختل میگردد یا با تأخیر همراه گردد، قراردادهای هوشمند قطعا هیچگاه مورد پذیرش عموم جامعه واقع نخواهند شد.
هم اکنون بلاک چین های فراهم کننده قراردادهای هوشمند مانند اتریوم، ترون، نئو، EOS ، تزوس و … در مبحث مقیاس پذیری در حال رقابت با یکدیگر میباشند؛ ولی مقیاس پذیرترین بلاک چین ها نیز هنوز با شبکه های پرداخت متمرکزی مانند ویزا (Visa) قابل رقابت نمیباشند.
ناگفتههایی درخصوص قراردادهای هوشمند
فناوری بلاک چین و قراردادهای هوشمند، به راستی تغییری بزرگ را در شیوه نگاه ما نسبت به سیستمهای سنتی فراهم کرده اند. از هنگتم پیدایش قراردادهای هوشمند تا امروز، استقبال کاربران و مقدار بهره از این قراردادها اغلب رو به افزایش بوده است. صنعت مالی غیرمتمرکز (DeFi) تا به اکنون قسمت قابل توجهی از سرمایه های فعال در سراسر دنیا را به خود اختصاص داده و این فرایند همچنان رو به افزایش میباشد. با این وجود، معتقدیم که در مقابله با فناوری های نوین، همیشه باید هیجانات کاذب را کنترل نمود. اجازه دهید این موضع را از چند جهت بررسی و تحلیل نماییم:
قرار نیست از فردا همه کسب و کارها از قرارداد هوشمند استفاده نمایند!
پیاده سازی سیستم های بلاک چینی و قراردادهای هوشمند در هر کسب و کار و هر زمینه ای، نیازمند درک درست نیاز آن کسب و کار و تحلیل و امکان سنجی تغییرات آن میباشد. آنچه مسلم میباشد، اینکه خیلی از کسب و کارها (در زمینه های مالی، حقوقی، حمل و نقل، زنجیره تأمین، بهداشت و درمان و …) هیچ نیازی به بلاک چینی شدن نخواهند داشت! چرا که غالبا از معضلاتی که برای سیستمهای سنتی برشمردیم (مانند تمرکزگرایی، تجمیع قدرت، دستکاری و سانسور و …) رنج نخواهند برد. با این حساب نباید فریب بزرگنمایی عدهای محدود را خورد؛ مقرر نیست که بلاک چین تمام ابعاد زندگی ما را در بر بگیرد.
ابزار را با هدف اشتباه نگیریم!
فناوری بلاک چین و قراردادهای هوشمند، در ادامه فناوریهای آزادی خواهانهای مانند اینترنت ظهور نموده اند. مقایسه فرایند پذیرش عمومی اینترنت با بلاک چین، مقایسه اشتباهی نمیباشد؛ ولی باید دقت نمود که همه اینها، ابزارهایی جهت تمرکززدایی میباشند و نه هدف!
هدف از توسعه بلاک چین و قراردادهای هوشمند، براندازی دولتها یا به حاشیه بردن آن ها نمیباشد؛ علاوه بر این قراردادهای هوشمند قرار نمیباشد هیچوقت جای نهادهای قانونی را بگیرند؛ همه اینها در کنار یکدیگر ابزارهایی میباشند که میتوان از آنها، جهت برگشت حقوق نخستین انسانها مانند حفظ حریم خصوصی، کنترل بر داده ها و اطلاعات خصوصی، کنترل کامل بر داراییهای مالی و … استفاده کرد. با اینکه بعضی دولتها در آغاز امر مخالفتهایی را با این فرایند نشان خواهند داد، ولی در پایان بهترین راه جهت مقبولیت فناوریهای تازه ، همزیستی آنها با قوانین، و مجاب کردن نهادهای قانونگذار به پذیرش و قانون گذاری این فناوری ها میباشد. با این حساب علیرغم احترام به ویتالیک بوترین و همه فعالان عرصه قراردادهای هوشمند، ما هم مانند کریگ رایت بر این باوریم : «کد، قانون نمیباشد!»
مراقب سوءاستفادهها و کلاهبرداری ها باشید!
یکی از آفتهای همیشگی تکنولوژیهای نوین ، افزایش جریانهای سوءاستفادهگر و بازارهای کلاهبرداری، در مجاورت بازار تکنولوژی میباشد. در حال حاضر خیلی از پروژههای کلاهبرداری پانزی و هرمی (به خصوص در کشور ما)، در حال فعالیتهای کلاهبردارانه با نام قراردادهای هوشمند میباشند. به عنوان نمونه میتوان به پروژههایی نظیر دابل وی (Double Way) ، اکو اسمارت (Eco Smart) و بنک آو ترون (Bank of Tron) اشاره نمود که متأسفانه در کشور ما هم بیشترین مقدار اینگونه را به خود اختصاص داده اند. لذا بلا این اوصاف در مقابله با هر پروژه تازه ای با اسم قرارداد هوشمند (که البته خیلی از آن ها نیز اصلاً قرارداد هوشمند بشمار نمیروند)، انجام تحقیقات آغازین و مشاوره با کارشناسان این زمینه امری ضروریست.
مراقب حوزه های پرریسک باشید!
از هنگامی که اصطلاحاتی مثل دیفای بر سر زبانها آمده، شاهد شکلگیری هزاران پروژه نوین در این زمینه میباشیم. در این بین ، گاهی اوقات پروژههایی نظیر کامپوند (campound) و YFI با استقبال زیاد کاربران و سودهای نجومی یک شبه روبرو میگردند که همین موضوع باعث هجوم گسترده کاربران کم دانش ، به طرف این بازارها میگردد. نکته قابل توجه این میباشد که بازار دیفای علیرغم کاربردهای حقیقی خود، قادر است مستعد حبابهای مالی گردد؛ بنابراین در صورت علاقه به سرمایه گذاری در این حوزه ها، حتماً با چشمان کاملاً باز حضور پیدا کنید. در آغاز درخصوص پروژه ها و شیوه سرمایه گذاری و دریافت سود در آنها تحقیق نمایید، و اصول سرمایه گذاری و مدیریت ریسک در بازارهای مالی را در بر بگیرد.
جمعبندی
طی این مقاله تلاش داشتیم به شکل خلاصه درخصوص ماهیت قرارداد هوشمند، شیوه پیادهسازی آن، دستاوردها و کاربردها، و علاوه بر این مشکلات و معضلات کنونی آن توضیح دهیم. پذیرش قراردادهای هوشمند و محصولات آن (مانند اپلیکیشنهای غیرمتمرکز) در بین جامعه رمز ارزها، تا به امروز با افزایش امیدوارکنندهای همراه بوده است. ولی این به معنی موفقیت صدردصد این تکنولوژی نمیباشد. به سبب همان مشکلات و چالشهایی که در این مطلب به آن اشاره کردیم، این فناوری هنوز تا دستیابی به هدف اصلی خود یعنی قابل استفاده بودن از طرف عامه مردم، کسب و کارها، سرمایه گذاران و قانون گذاران راه فراوانی را پیش رو خواهد داشت. با اینکه این اتفاق امری بسیار طبیعی و معمول میباشد؛ چرا که فناوریهای نوین و تحولگرایانه قبل از رسیدن به مرحله کاربرد، نیاز به آزمایش و چکشکاری خواهند داشت. لذا باید منتظر نشست و دید، این قراردادها در آینده دچار چه تغییرات و ویرایش هایی از طرف نهادهای قانون گذار خواهند شد.