خبر ورود فیسبوک به جهان متاورس را میتوان یکی از پرسروصداترین اخبار حوزه ارزهای دیجیتال در چند سال اخیر دانست. البته این خبر مثل بسیاری خبرهای مشابه دیگر که بیانگر ورود افراد و شرکتهای بزرگ به دنیای کریپتو بود، سبب خوشحالی جامعه این ارزها نشد و بیشتر نگرانی آنها را در پی داشت. بخش عمده این دلواپسیها مربوط به اقدام احتمالی فیسبوک برای متمرکزسازی نوآوریای بود که از اساس غیرمتمرکز بوده است. آنها نگران بودند که متاورس متمرکز فیسبوک بهعنوان تهدیدی برای کل اکوسیستم غیرمتمرکز عمل کند و خب نگرانی آنها کاملاً منطقی و قابلدرک بود؛ اما خبر خوب این است که تحت هر شرایطی، آینده متاورس با تمرکززدایی گره خورده است.
فیسبوک مدتهاست که نیت دارد وارد حوزه متاورس شود و احتمالاً چندین سال است که برای آن برنامهریزی کرده؛ اما اخیراً برنامههای بلندپروازانه این شرکت به مرحله عملی رسیده و تیتر خبرها در سراسر جهان شده است. تغییر نام شرکت فیسبوک به «متا» (Meta) احتمالاً بزرگترین و جسورانهترین حرکتی بود که این شرکت میتوانست انجام دهد. در پی این اتفاق، رسانههای جریان اصلی پر از اخبار و مقالاتی شدند که درمورد این تغییر نام توضیح میدادند و وبسایتهای مالی هم شروع به تشریح موقعیتهای سرمایهگذاری در این حوزه کردند. همچنین بعد از انتشار این خبر، توکنهای متاورسی مثل MANA و SAND افزایش قیمتهای چشمگیری را تجربه کردند و پروژه The Sandbox که یک پروژه متاورس و غیرمتمرکز است، ۹۳ میلیون دلار سرمایه جذب کرد.
با این وجود، آنچنان که خبرگزاری کوین تلگراف در مقاله جدید خود اشاره کرده، واکنشها در حوزه ارزهای دیجیتال به این شدت هیجانی نبود. فیسبوک در اغلب زمینههایی که برای طرفداران ارزهای دیجیتال مهم است پیشینه مناسبی ندارد. اخبار رسواییهای این شرکت و سایر غولهای فناوری درمورد فروش اطلاعات خصوصی کاربران و بیفرقی آنها در مقابل مسئله حریم خصوصی، خود یکی از موجباتی بوده که اهمیت حفظ حریم خصوصی را برای همگان روشن کرده و آن را به یکی از اصول اولیه بلاک چین و ارزهای دیجیتال تبدیل کرده است.
اکنون که هیجانات اولیه تا حدی فروکش کرده و اصطلاحاً آبها از آسیاب افتاده، موقعیت مناسبی است تا بررسی کنیم که آیا برنامههای این شرکت که تا پیش از این آن را با نام فیسبوک میشناختیم، اتفاق مناسبی را برای توکنهای غیرمثلی (NFT) و پروژههای متاورس رقم خواهد زد یا اینکه سبب سقوط این حوزه نوپا خواهد شد؟ با ما همراه باشید.
از متاورس فیسبوک چه میدانیم؟
متا (فیسبوک پیشین) جزئیات زیادی درمورد نسخه متاورس خود منتشر نکرده است. تنها چیزی که از این پروژه در دسترس داریم، یک ویدئوی تبلیغاتی از مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg)، همموسس و مدیرعامل فیسبوک و آواتار متاورسی او است که بهمناسبی هم درخشیده است؛ اما هیچ اطلاعاتی را درمورد جزئیات فنی و برنامههای دقیق این شرکت افشا نمیکند.
با این وجود، برحسب سوابق و شناختی که از مارک زاکربرگ و فیسبوک داریم، میتوانیم پیشبینی کنیم که بین پروژه متاورس فیسبوک و سایر پروژههای غیرمتمرکز متاورس فرقهایی وجود خواهد داشت.
پیش از این پیشبینیها بیانگر این بود که فیسبوک در پروژه جدید خود، از همان زیرساختهایی استفاده خواهد کرد که برای توسعه ارز دیجیتال خود، یعنی دییم (Diem) از آنها بهره برده بود؛ اما اخیراً مشخص شده که فیسبوک پروژه دییم خود را به یک بانک آمریکایی فروخته است.
بنابراین این فرضیه منتفی است؛ اما کماکان احتمال رود که فیسبوک همان رویه دییم را در پروژه متاورس خود ادامه دهد و رویکرد متمرکز خود را حفظ کند.
بزرگترین فرق بین متاورس فیسبوک و پروژههای متاورس کریپتو این است که معماری پروژههای متاورس کریپتو بهصورت باز و بدون نیاز به مجوز است. هر توسعهدهندهای میتواند برنامه متاورس خود را بر روی یک بلاک چین باز بسازد؛ هر کاربری میتواند املاک مجازی خود را به دست آورد یا با داراییهای مجازی دیگر مشغول شود.
اساساً یکی از بزرگترین مزایای معماری باز و غیرمتمرکز این است که کاربران میتوانند بدون هیچ مانعی به متاورسهای گوناگون بپیوندند و بین آنها حرکت کنند. پروتکلهای بر پایه تعاملپذیری، ارتباط بین بلاک چینهای گوناگون را تسهیل میکنند و به انواع گوناگون ارزهای دیجیتال از قبیل استیبل کوینها، توکنهای کاربردی، NFTها، توکنهای وفاداری و یا هر دارایی دیگری اجازه انتقال در بین زنجیرههای گوناگون را میدهند.
با این اوصاف، اساسیترین پرسش این است که فیسبوک تا چه حد بر روی تعاملپذیری متاورس خود تمرکز خواهد کرد و داراییهای متاورس آن تا چه اندازه با داراییهای سایر پروژهها قابلتعویض خواهند بود؟
به همین علل است که در گذشته اشاره کردیم توسعه پروژه متاورس از سوی فیسبوک، لزوماً خبر مناسبی برای دوستداران ارزهای دیجیتال و تمرکززدایی نیست. ممکن است تصمیم فیسبوک بر دنبالکردن یک اکوسیستم متمرکز باشد و چنین اتفاقی میتواند بر کل اکوسیستم متاورس تأثیر بگذارد؛ چراکه تعداد کاربران فیسبوک بهمراتب از تعداد کاربران ارزهای دیجیتال بیشتر است و این قدرت تأثیرگذاری بیشتری به فیسبوک میدهد.
با این وجود، رابی فرگوسن (Robbie Ferguson) که از موسسان پلتفرم ایمیوتبل (Immutable) است، معتقد است از منظر دیگری هم میتوان به این مسئله نگاه کرد (ایمیوتبل یک راهکار لایه دوم بر روی اتریوم است که مختص اکوسیستم NFTهاست). بهعقیده او:
حتی اگر [متا] تصمیم بگیرد یک اکوسیستم بسته را دنبال کند، این اتفاق باز هم یک اعتراف اساسی به ارزشی است که مالکیت دیجیتال عرضه کرده است و همچنین اعترافی به این حقیقت که جنگ واقعی در آینده، بر سر مالکیت زیرساختهای جهانهای دیجیتالی خواهد بود.
متمرکز بودن، اصلیترین محدودیت
آنچنان که در گذشته اشاره کردیم، احتمال میرود که متاورس فیسبوک هم یک اکوسیستم بسته باشد که لزوماً امکان تعامل مستقیم یا آسان با سایر متاورسهای غیرمتمرکز را فراهم نکند. درست است که چنین رویکرد محدودی با تمشتاقات انحصارطلبانه این شرکت همخوانی دارد؛ اما پتانسیل رشد متاورس فیسبوک را از آن میگیرد و همچنین NFTهای منتشر شده توسط فیسبوک را از کسب ارزش در دنیای واقعی محروم میکند.
افزون بر این، همان طور که نیک رز انترتسنس (Nick Rose Ntertsas)، موسس و مدیرعامل یکی از بازارهای NFT به نام اترنیتی چین (Ethernity Chin) اشاره میکند، کاربران از تسلط متمرکز فیسبوک خسته شدهاند. او در گفتوگو با کوین تلگراف میگوید:
در بینه سیر دیجیتالیشدن همه فرایندها [که در اثر همهگیری ویروس کرونا تسریع شد]، پذیرش کریپتو ۵ برابر افزایش یافت. در عین حال، نظرسنجیهای عمومی در سرتاسر جهان از بیاعتمادی فزاینده به پلتفرمهای فناوری متمرکز و محبوبیت هرچه بیشتر دستاوردهای بلاک چین و ارزهای دیجیتال، یعنی محافظت از حریم شخصی، معاملات همتابههمتا، شفافیت و غیرقابلتغییر بودن خبر میدهند.
مقدار بحرانیبودن این مسئله را زمانی آگاه میشویم که به یاد میآوریم کاربردهای ارز دییم حتی پیش از راهاندازی رسمی، توسط قانونگذاران محدود شد. الزام برای تبعیت از قوانین سیستم سنتی یکی از تبعات مستقیم متمرکزبودن است که احتمالاً گریبان پروژه متاورس فیسبوک را هم خواهد گرفت.
بنابراین بدیهی گویا که متاورس بسته فیسبوک تا به حدی محدود خواهد شد که ارزش آن بهشیوه کلی با سایر پروژههای متاورس فرق خواهد داشت.
در این بین، پلتفرمهای دیجیتال و غیرمتمرکز زیادی در حال توسعه و پیشرفت هستند. آیا این به معنی این است که قرار است پلتفرمهای بر پایه بلاک چین هم قربانی سرنوشتی مشابه اینستاگرام و واتساپ شوند و به یکی از داراییهای تحت تملک فیسبوک تبدیل شوند؟
سباستین بورگت (Sebastien Borget)، همموسس و مدیر ارشد اجرایی بازی بلاک چینی سندباکس (The Sandbox) معتقد است که پروژههای غیرمتمرکز میتوانند رویکرد مفرقی داشته باشند:
بیشتر اوقات شرکتهای بزرگ فناوری خود وارد رقابت نمیشوند و شرکتهای نوپا و کم تجربه برای بهدستآوردن سهم خود از بازار با یکدیگر رقابت میکنند. بعد از اینکه رقابتها انجام شد و بازیکنان قویتر مشخص شدند، شرکتهای بزرگ وارد میدان میشوند و آنها را خریداری میکنند؛ اما این استراتژی تنها در صورتی جواب میدهد که استارتآپها حاضر به فروش کسبوکار خود شوند. بنابراین راهحل این است که انگیزههای اقتصادی مفرقی داشته باشیم و دقیقاً به همین علت است که وب ۳ تا به این حد قدرتمند است. این اینترنت، امکان همکاری پلتفرمها و کاربران را فراهم میکند و در نتیجهٔ این همکاری، پلتفرم مستقلی متولد میگردد.که کاربران حاکمیت آن را در اختیار دارند و میتواند به موفقیت نهایی برسد.
متاورسی زیر سایه غولها
سناریوی احتمالی دیگر این است که فیسبوک تلاش کند بهجای سلطه پیداکردن بر کل اکوسیستم متاورس، با نسخههای متاورسی سایر ابرشرکتهای متمرکز که به این حوزه ورود پیدا کردهاند (مثل مایکروسافت) تلفیق شود؛ یعنی یک سناریوی بهمراتب مخربتر. با توجه به تعداد کاربران فیسبوک و شرکتهای شبیه به آن، این نکته میتواند یک تحول اساسی را در دنیای ارزهای دیجیتال رقم بزند.
آیا این امکان وجود دارد که کسی بتواند داراییهای NFT را بین متاورس فیسبوک و یک شبکه متاورس غیرمتمرکز انتقال دهد؟ یا بهعنوان مثال، داراییهای NFT که توسط فیسبوک صادر شدهاند را در یک صرافی غیرمتمرکز بفروشد؟ یا NFT معروف ۶۹ میلیارد دلاری بیپل (Beeple) را به متاورس فیسبوک انتقال دهد تا آن را در یک گالری مجازی به اشتراک بگذارد؟
این سناریو کمی بعید گویا؛ چراکه نیازمند تغییرات اساسی در بینش و رویکرد فیسبوک است. البته حقیقت این است که چنین کاری موقعیتهای اقتصادی بسیار بیشتری را ایجاد خواهد کرد؛ اما موجباتی مثل چالشهای قانونگذاری، ریسکهایی که وجود دارد و نگرش همیشگی فیسبوک در جهت نابودکردن رقبا بهجای بازی در کنار آنها، آن را به احتمالی دور از ذهن تبدیل میکند.
بنابراین اینطور که گویا، محتملترین نتیجه این است که فیسبوک تلاش خواهد کرد تا با شرکتهای مالی و فناوری متمرکز همکاری کند تا از این طریق، برای متاورس خود ارزش ایجاد کند. مایکروسافت یکی از همین شرکتهای متمرکز است که قبلاً به حوزه متاورس ورود کرده است؛ اما شاید نه بهعنوان یک رقیب مستقیم برای آنچه فیسبوک در تلاش برای دستیابی به آن است. متاورس مایکروسافت بیشتر بر بهبود تجربه کاربری پیامرسان سازمانی آن با نام «تیمز» (Teams) متمرکز است؛ زمانیکه متاورس فیسبوک بر حوزه واقعیت مجازی (VR) تمرکز دارد.
خطر متاورس فیسبوک آنقدرها هم جدی نیست
آنچنان که پروژه لیبرای فیسبوک هم در نخست سروصدای زیادی به پا کرد اما در نهایت توسط قانونگذاران متوقف شد و حالا هم به یک بانک واگذار شده، ممکن است چنین اتفاقی برای پروژه متاورس آن هم تکرار شود. ازآنجاکه پروژه متاورس فیسبوک هم بهنوعی با مباحث مالی در ارتباط است و بر ارزهای دیجیتال تأثیرگذار است، این احتمال از قوت بالایی برخوردار است.
بهاحتمال قوی قانونگذاران توانایی فیسبوک را برای مشارکت در امور مالی محدود خواهند کرد و ازآنجاکه این شرکت تا امروز به راهکارهای غیرمتمرکز تمشتاقی نشان نداده است، بعید است که این بار هم بهسراغ این راهکارها برود.
با همه این اوصاف، تنها کمک مثبت و بزرگی که پروژه متاورس فیسبوک به کل حوزه متاورس کرد، جنبه عمومی گستردهای بود که به این حوزه بخشید. انترتسنس معتقد است که این بهتنهایی برای تسریع رشد حوزه NFT کافی است و توضیح میدهد:
برنامههای متا میتوانند کاربرد NFTها را بهشیوه چشمگیری افزایش دهند و کار را برای صادرکنندگان و سازندگان این توکنها بسیار راحتتر کنند. NFTها میتوانند بهعنوان اقلام درون متاورس استفاده شوند و برای موارد بسیاری، از لباس گرفته تا آثار هنری و اقلام کلکسیونی مورداستفاده قرار بگیرند. موارد استفاده NFTها و کاربردهایی که میتوانند در این اکوسیستم در حال رشد داشته باشند، بسیار گسترده و نامحدود است.
بنابراین جای نگرانی نیست و هنوز هم موقعیتهای بسیاری برای پروژههای غیرمتمرکز متاورس وجود دارد تا با نوآوریهای خود در مرکز توجه قرار بگیرند و نشان دهند که چطور راهحلهای غیرمتمرکز، همان امکاناتی که فیسبوک در تلاش برای دستیابی به آنهاست را عرضه میدهند. بهعقیده بورگت، اکنون زمانی حیاتی است و جامعه ارزهای دیجیتال باید از این موقعیت نهایت بهره را ببرد. بهگفته او:
اکنون زمان آن رسیده است که تلاش و سرعت خود را برای پیادهسازی دیدگاهی که درمورد یک متاورس غیرمتمرکز، باز و کاربرمحور داریم دو برابر کنیم. همچنین باید از زمان و سرمایه خود هزینه کنیم تا به همگان توضیح دهیم که دیدگاه ما چه مزایایی در مقابل دیدگاهی دارد که غولهایی مثل فیسبوک تا امروز عرضه کردهاند.
جمعبندی
همان طور که میدانید و در طول مقاله هم بارها اشاره کردیم، فیسبوک از نیت خود برای ورود به حوزه متاورس پردهبرداری کرده است و این هدف برای این شرکت غول فناوری تا به حدی مهم است که بعد از سالیانی که از تولدش گذشته، نام برند خود را به متا تغییر داده است!
بهگفته فیسبوک، هدف آنها از این کار ایجاد امکانات متنوع با محوریت واقعیت مجازی و واردشدن به نسل جدید ارتباطات بوده است. فیسبوک نیت دارد بعد از اتمام کار روی متاورس، آن را در اختیار کاربران بگذارد.
خبر ورود فیسبوک به حوزه متاورس برخلاف چیزی که ممکن است به نظر برسد، برای دوستداران ارزهای دیجیتال خبر خوشحالکنندهای نبود. در حقیقت این خبر بیشتر از اینکه خوشحالکننده یا ناراحتکننده باشد، نگرانکننده بود. فیسبوک یک ابرشرکت متمرکز در دنیای کنونی ماست و تمشتاق این شرکت به تمرکزگرایی در شرایط گوناگون اثبات شده است. به همین علت، جامعه کاربران و طرفداران ارزهای دیجیتال نگران رویکردی بودند که این شرکت در رابطه با پروژه متاورس خود اتخاذ خواهد کرد و مهمتر از آن، تأثیری که این رویکرد بر کل اکوسیستم متاورس خواهد داشت.
با این وجود، شواهد و قرائن کنونی نشان میدهند که پروژه متاورس فیسبوک احتمالاً تهدیدی برای جامعه غیرمتمرکز نخواهد بود و این پروژه نمیتواند اخلالی را در کار همتایان غیرمتمرکز خود ایجاد کند. البته ورود فیسبوک به حوزه متاورس برای ارزهای دیجیتال خالی از لطف هم نبود. آنچنان که در طول مقاله اشاره کردیم، این کار فیسبوک توجهات را به هویت متاورس جلب کرد و یک جنبه عمومیتر به این حوزه بخشید؛ اما حقیقت غیرقابلانکار این است که آینده متاورس با تمرکززدایی گره خورده است و حتی غولی مثل فیسبوک هم نخواهد توانست تغییری در این آینده ایجاد کند.